خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال ترکی پشت پرده ازدواج را قرار داده ایم. برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.

قسمت ۲۲ سریال ترکی پشت پرده ازدواج
قسمت ۲۲ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

قسمت ۲۲ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

صنم پیش آزرا میاد و با ترس و گریه بهش میگه چرا پشیمون شدی؟ آزرا میگه واسه اینکه به شوهرم اعتماد دارم صنم گریه اش میگیره و میگه ای کاش میتونستم راحت بگم نمیدونم چجوری بگم که چه اتفاقی افتاده! آزرا میگه داری منو میترسونی چیشده؟ چیو میخوای بگی؟ صنم با گریه میگه اینکه سرگن یهویی منو بوسید! آزرا جا میخوره و گریه اش میگیره و میگه بسه دیگه خدا! دیگه نمیکشم آخه مگه من چقدر جون دارم و همدیگرو در آغوش میگیرن. صنم ازش میپرسه حالا میخوای چیکار کنی؟ آزرا میگه هیچی به زندگیم ادامه میدم صنم میگه چی؟ چجوری آخه میتونی؟ آزرا میگه باید به بازیم ادامه بدم حالا بیا بشین بهت بگم. ۱ هفته بعد: پسر آزرا تو پیش دبستانیشون تئاتر دارن و سر میز صبحانه خانوادگی تمرین میکنن و حسابی خوشحالن. میرای دوباره ژاله را میبینه و باهمدیگه صحبت میکنن. ژاله سعی میکنه که آزرا را مقصر جلوه بده تو بحث های اخیر خانوادسون که میرای میگه اصلا اون بحث ها تموم سد و رفت دیگه مهم نیست سپس به بهونه تئاتر برادرش از اونجا میره. آنها به مدرسه میرن که وسط تئاتر خانواده معروف و محبوبی به نام ملیسا اونجا میاد که همه با دیدنش ازش عکس میگیرن و همهمه میشه تو سالن. بعد از تئاتر ملیسا و شوهرش پیش بقیه میان و شوهرش خودشو خیلی گرم و صمیمی نشون میده با همه آزرا میگه خوشبختم و به طرف ملیسا دست دراز میکنه که او دستشو نمیگیره آزرا جا میخوره سپس میگه من برم سرویس بیام تا بریم سینما ملیسا هم پشت سرش میره. اونجا به آزرا میگه تو هم کمتر از من معروف نیستی چند وقت پیش تو تلویزیون دیدمت و به سرویس میره. آزرا جا میخوره و تو فکر فرو میره ملیسا بهش میگه ما هم میخواستیم بریم سینما اما شوهرم جلسه داشت نشد وقتی پسرم شنید که میخواین برین خیلی حسودیش شد.

آزرا بهش پیشنهاد میده که خوب پسرتونو بزارین با ما بیاد ملیسا خوشحال میشه و ازش تشکر میکنه سپس به سمتش دست دراز میکنه آزرا با دیدن دستش فکر میکنه که ملیسا میگه حالا شما میخواین دستمو رو هوا نگه دارین؟ آزرا باهاش دست میده سپس ملیسا میره. وقتی پیش شوهرش میره میگه بریم که آزرا میاد و میگه که بزارین پسرتون با ما بیاد شبشو میسازه اینجوری ملیسا میگه نه نمیخواد آزرا از آنجایی که خود ملیسا تو سرویس ازش خواسته بود و موافق بود ولی اونجا مخالفت کرد جا میخوره سپس اصرار میکنه که ملیسا قبول میکنه و میگه باشه هرکاری میخواین بکنین و میره تو ماشین. سرگن ازش میپرسه که تو اهل اصرار نبودی چیشد پس؟ آزرا یادش میاد که تو سرویس بهداشتی وقتی ملیسا دستشو دراز کرد یه کاغذ گذاشت تو دستش که رفتی بیرون اصرار تا بچه مو هم ببرین باهات باید حرف بزنم. آزرا با یادآوری این جا میخوره و به سرگن چیزی نمیگه. آزرا و صنم و چولپان به موسسه حقوقی آرمان میرن اونجا چولپان میگه من برم اون دلقکو پیدا کنم امضاء هارو بکنیم تموم بشه بره. سپس به اتاق آرمان میره آنها بعد از کمی کل کل کردن به اتاق جلسه میرن و چولپان میخواد برگه را امضاء کنه که تو تصوراتش به این فکر میکنه که از روی میز بره سمت آرمان و اونو کتک بزنه و از ته دل چندتا سیلی بهش بزنه اما خودشو کنترل میکنه و برگه را امضاء میکنه سپس میگه این یعنی برد هردومون من هم دفترمو حفظ کردم هم پرسنلمو از طرفی تو هم با همکاریت با جوهرها به ارزش دفتر کارت اضافه شد! آرمان تایید میکنه و میگه البته بدون تو! چولپان از اونجا میخواد بره که آرمان از آزرا میخواد سرجای مادرش بشینه چولپان روان نویسشو بهش میده و از اونجا میره.

سرگن با ژاله به دیدن یه خونه میرن مشاور املاک به ژاله میگه شغلتون چیه؟ او میگه من مشاورم سپس ازش میپرسه شغل همسرتون چی؟ ژاله میگه همسرم وکیله سرگن جا میخوره که بعد از رفتن مشاور بهش میگه چرا همچین چیزی گفتی؟ ژاله میگه چون نمیخواستم بفهمه من تنها اینجا زندگی میخوام بکنم! سرگن با عصبانیت میگه دفعه آخرت باشه دیگه هیچوقت، او حرفشو میخوره و میره ژاله حسابی حرص میخوره. بعد از تمام شدن جلسه صنم و آزرا بیرون میان و صنم میگه دیدی مرتیکه رو واقعا مامانو بیرون کرد! آزرا میگه دوست داشتی مامانم بود؟ صنم میگه فکر نمیکردم هیچ وقت اینو بگم ولی آره آزرا بهش میگه من یه فکری دارم و فعلا باید برم بلایی که انداختی تو جونمو حل کنم و اشاره میکنه به اتاقش که ایلول نشسته. صنم با دیدنش میگه این بازم اومده؟ سپس آزرا وارد اتاق میشه و ایلول با دیدنش دستشو به زرفش دراز میکنه تا دست بده اما آزرا بدون اعتنا بهش پشت میزش میشینه. آررا بهش میگه کسایی که میخوان طلاق بگیرن ۲ مدلن یا واقعا میخوان طلاق بگیرن یا مثل تو هستن! ایلول میگه منظورتونو نفهمیدم مگه من چجوریم؟ آزرا با عصبانیت میگه که با پخش کردن عکس ها تو فضای مجازی بزور بخوان طرفو نگه دارن و تهدیدشون کنن ایلول عصبی میشه و میگه به چه حقی با من اینجوری حرف میزنی؟ مثلا تو وکیلمی! آزرا با عصبانیت برگه ای را روی میز می گذارد…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا