خلاصه داستان قسمت ۲۳۱ سریال ترکی تردید (هرجایی)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۳۱ سریال ترکی تردید (هرجایی) را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی هرجایی در روزهای جمعه ساعت ۸ شب به وقت ترکیه پخش می شود و دارای طرفداران بی شماری در ترکیه و دیگر کشورها می باشد. هرجایی (عهدشکن، بی‌وفا) یک مجموعه تلویزیونی درام عاشقانه ترکیه است که حاصل پیدایش یک عشق با طعم انتقام و با بازی آکین اوزو، گولچین سانتیرجی اوغلو، ابرو شاهین، اویا اونوستاشی ، احمد تانسو تانشانلر، سرهت توتوملر می‌باشد.

قسمت ۲۳۱ سریال ترکی تردید 
قسمت ۲۳۱ سریال ترکی تردید

خلاصه داستان قسمت ۲۳۱ سریال ترکی تردید 

ریحان پشت تریبون دخترهای کوچک را نشان می دهد و می گوید: «صاحب اصلی خیریه اینا هستن.» و بعد از تشکر از میران و هازار و عزیزه و نصوح و محفوظ که خیرین آنجا هستند ادامه می دهد: «شخص دیگه ای هم به ما کمک کرده ولی اسمش رو نمی دونم.» در همین حال فسون به همراه آزرا وارد مهمانی می شود و آزرا می گوید: «این خانم مادر فسون اصلان بی و خیر این مجموعه هستن.» دلشاه با دیدن آزرا کنار فسون ناراحت می شود. همه حیرت زده نگاه می کنند. میران بعد از مهمانی در خانه از آزرا توضیح می خواهد و او هم می گوید: «باید فسون رو به عنوان مادر من بپذیرین واگرنه از اینجا میرم.» دلشاه که طاقت دوری از آزرا را ندارد می گوید: «آزرا نباید از اینجا بره.» میران به خاطر مادرش سکوت می کند.

وقتیمیران با ریحان تنها می شود ریحان می گوید: «باید فسون و آزرا رو درک کنی. اگرچه من از فسون خوشم نمیاد ولی اون مادره. حق داره از محبت مادرش برخوردار بشه. مثل من که حاظرم جونم رو برای پسرم فدا کنم.» میران با مهربانی می گوید که کاش همه مثل ریحان خوش قلب بودند. او فردا سر میز صبحانه به خاطر رفتار تندش از آزرا عذرخواهی می کند و می گوید: «تو حق داری به مادرت نزدیک بشی. اینجا هم خونه توئه. اگه از اینجا بری از تو ناراحت میشم.» آزرا تشکر می کند اما او تصمیم دارد با کمک عزیزه ضربه سختی به فسون که او را درکودکی رها کرده بزند. عزیزه با او تماس می گیرد و می گوید: «نباید مهمونی میران و ریحان رو خراب می کردی.» آزرا می گوید: «من باید اعتماد فسون رو به دست بیارم تا تو وقت مناسب شکستش بدم.» و عزیزه سکوت می کند.

در عمارت شاداغلو هازار می گوید که فسون با نقشه به مهمانی آمده تا باعث ناراحتی میران و ریحان شود. جهان وقتی  می فهمد که فسون دختری به نام آزرا دارد احساس می کند که دیگر افسار فسون را به دست گرفته است. فیرات به زینب پیشنهاد ازدواج می دهد و زینب با خوشحالی می پذیرد. بعد از آن میران به شرکت می رود تا در جلسه انتخاب رئیس هیات مدیره شرکت کند. اصلان بی ها و شاداغلوها جمعند و آزاد می گوید: «من استعفا دادم و فقط میران نامزد ریاست شده پس ریاست اونو می پذیریم.» فیرات بلند می شود و می گوید: «منم نامزدیم رو اعلام می کنم.» آزاد می گوید: «پس باید رای گیری کنیم.» اما میران می گوید: «لازم نیست. من به نفع فیرات کنار میرم.» او به فیرات تبریک می گوید و از جلسه خارج می شود.

جهان فسون را در سالن شرکت می بیند و چون می داند خراب شدن رابطه میران و فیرات به نفع فسون است با ناراحتی می گوید: «فهمیدم یه دختر داری پس بهتره مراقبش باشی. دختر من در مقابل دختر تو.» فسون به فکر فرو می رود. زهرا صبح به خانه میران و ریحان می رود و می گوید: «دلشاه مریضه. باید از میران بخوای که با یه روانپزشک مشورت کنه.» دلشاه که حرف ای زهرا را شنیده وقتی ریحان تنها می شود به اتاق او می رود و عکس گواهی بیمارستان را نشان ریحان می دهد و می گوید: «تو باعث شدی عزیزه و میران به هم نزدیک بشن. آزرا هم فهمید که مادرش فسونه. دیگه نباید مغز پسرم رو بخوری واگرنه این عکس رو نشونش می دم. بعد اون مجبورت می کنه که بچه رو سقط کنی. اما من نمی خوام تو زنده باشی. من مرگت رو می خوام.» ریحان که نگران بجه توی شکمش شده گریه می کند. در همین حال میران که  حرف های مادرش را شنیده حیرت زده به او چشم می دوزد و دلشاه به وحشت می افتد و میران داد می زند: «همین حالا توضیح می خوام.» گونول که تازه از زبان آزاد شنیده یارن هارون را به قتل رسانده با ناراحتی به او می گوید: «تو انقدر منتظر شدی تا منو عاشق خودت کنی بعد بگی که خواهرت قاتل پسر عمه م بوده. من و تو اشتباه کردیم. بهتره جدا بشیم.» آزاد با درماندگی به او نگاه می کند.

بیشتر بخوانید: 

خلاصه داستان قسمت آخر سریال ترکی تردید (هرجایی) + جزئیات داستان

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا