خلاصه داستان قسمت ۲۳۲ سریال ترکی سیب ممنوعه + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۳۲ سریال ترکی سیب ممنوعه را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل چهارم این سریال پر طرفدار هر دوشنبه ساعت ۲۰:۰۰ پخش می شود. «سیب ممنوعه» مجموعه‌ای عاشقانه – درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغ‌ها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای  چون ادا اجه ، شوال سام ، طلعت بولوت ، نسریت حواد زاده و… این روزها از شبکه جم سریز و جم تی وی در حال پخش است.

قسمت ۲۳۲ سریال ترکی سیب ممنوعه 
قسمت ۲۳۲ سریال ترکی سیب ممنوعه

خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه 

زینب و ییلدیز(ستاره) دو خواهری هستن که خیلی به هم وابسته ان ولی آرزوهاشون کاملا متفاوته.. زندگی ییلدیز بعد از آشنایی با شاهزاده ی اشراف،اندر آرگون تغییر میکنه..اندر برای رهایی از شوهرش،هالیت آرگون، ییلدیز رو به کار میگیره ، وقتی این اتفاقا در زندگی ییلدیز میفته شرکتی که زینب در آن کار میکنه از طرف علیهان تاش دمیر خریداری میشه. علیهان یه کارمند خشن،پررو و ثروتمندی هست..تضادهای زینب و علیهان در مدت کوتاهی به جذابیت تبدیل میشه..و چیزی که زینب نمیدونه اینه که علیهان شریک و برادر زن دوم هالیت هست…

قسمت ۲۳۲ سریال ترکی سیب ممنوعه 

در بیمارستان، دکتر بعد از انجام آزمایشات ییعیت می‌گوید که او مسموم نشده بلکه ویروسی شده است. با این حال، اندر قبول نکرده و مطمئن است که شاهیکا دکتر را نیز خریده است. کایا که از رفتار اندر کلافه شده، با او بحث کرده و موضوع را فیصله میدهد. در خانه هالیت، او و بچه ها در حیاط نشسته اند. هالیت میگوید که تصمیم دارد به خاطر خانه جدید یک مهمانی خودمانی ترتیب دهد. زهرا که به خاطر تجربه بد ورشکستی و بی پولی ترسیده است، به شدت صرفه جو شده و نگران خرج و مخارج زندگی شان است و نمیخواهد در کارهایش هزینه کند. او با نگرانی این پیشنهاد را می پذیرد. در خانه کایا، شاهیکا با دلخوری چمدانش را جمع کرده و هنگامی که کایا و اندر و ییعیت به خانه می آیند، قصد ترک خانه را میکند. کایا مانع شاهیکا می شود و اندر را وادار به عذرخواهی از او میکند. شاهیکا از این قضیه خوشحال شده و دوباره به اتاقش برمیگردد‌. اندر بخاطر عذرخواهی از شاهیکا، حرصش میگیرد. در خانه ییلدیز، مادر او مدام بابت پیشنهاد هالیت به او گوشزد میکند و اصرار دارد تا او با هالیت ازدواج کند.

ییلدیز عصبی شده و به حرفهای آسمان اهمیت نمی‌دهد. او به آسمان میگوید که فردا قرار است هالیت جان را به پارتی بازی ببرد تا با نوزادان دیگر بازی کنند، و از آسمان میخواهد که او هالیت جان را ببرد زیرا خودش باید روی ارائه اش برای شرکت کار کند. زهرا برای ترک مشروب پیش مشاور می رود و تحت درمان است. او بخاطر اینکه پول زیادی هزینه نکند، زودتر از جلسه بیرون می آید. در شرکت، هالیت به اتاق شاهیکا می رود و در مورد جلسه هیئت مدیره خبر میدهد. او به شاهیکا با طعنه میگوید که بودن او در اتاق سابق هالیت مانعی ندارد،زیرا تمام شرکت برای اوست و هرکجای دیگر که بخواهد ساکن می شود. شاهیکا از این حرف حرصش گرفته و تصمیم میگیرد به اتاق خودش برگردد. آسمان به همراه هالیت جان به خانه بازی می رود. هالیت که از این قضیه خبر دارد، به جای ییلدیز پیش هالیت جان می رود. مادران دیگر با دیدن هالیت متعجب شده و از اینکه یک پدر برای بچه اش وقت گذاشته و به آنجا آمده از او تعریف میکنند.

ییلدیز با هالیت تماس گرفته و برای ارائه اش از او کمک میخواهد. هالیت میگوید که یکی از افراد شرکت را برای کمک به او می فرستد.
کریم به ییلدیز پیام میدهد و بابت شب گذشته، میگوید که به او خوش گذشته است. ییلدیز با هیجان جواب او را میدهد و سپس احوال پرسی میکند. کریم به عمد جواب ییلدیز را نمیدهد و ییلدیز از اینکه خودش را سبک کرده است، حرصش میگیرد

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا