خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی اسرار خانواده + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی اسرار خانواده را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی اسرار خانواده به کارگردانی نیهات دوراک با ژانری درام محصول کشور ترکیه می باشد. Onur Uğraş و Murat Uyurkulak نویسندگان این سریال می باشند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Ayça Bingöl – Bülent İnal – Ceyda Düvenci – Sercan Badur – Erdem Akakçe – Emel Göksu – Caner Şahin Eva Dedova – Sera Kutlubey – Can Albayrak.

قسمت ۲۳ سریال ترکی اسرار خانواده

خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی اسرار خانواده

فادل در کوچه است که ناگهان یک نفر او را از پشت سر بیهوش کرده و به سوله ای می برد. وقتی فادل به هوش می آید، دست و پایش بسته است و داخل سوله ای به تنهایی رها شده است. او تقلا میکند تا خودش را نجات دهد، اما فایده ای ندارد. سوزان، بچه ها را به یکی از خانه های سابق کمال می برد و میگوید که آن خانه برای خودش است و از این به بعد در آنجا ساکن می شوند. سوزان با اینکه روحیه خوبی ندارد، سعی میکند مقابل بچه ها شاد باشد و مدام با آنها شوخی میکند. شب سر میز شام، جای خالی کمال به چشم می آید و سوزان یاد حرف های قدیر می افتد که از حسرت جای خالی کمال در این سالها صحبت میکرد. در خانه نیلگون، همگی به همراه کمال جمع شده و مشغول شام خوردن هستند. بعد از شام،حسرت پنهانی ماجرای لباس خریدن از مزون را برای کمال تعریف میکند. کمال که میفهمد این قضیه کار چه کسی است، عصبی می شود. روز بعد، ماجده که شب گذشته در خانه اش تنها بوده و دلگیر شده بود، به همراه چمدانش به خانه سوزان می آید تا آنجا بماند.

او به سوزان در مورد قرارداد ازدواج توضیح میدهد و میگوید که از اینجا به بعد دست سوزان است تا موجب طلاق کمال بشود و نیلگون دستش خالی بماند. سوزان از این ایده استقبال میکند. فادل که تمام شب را تنها و دست و پا بسته بوده، با دیدن ایبو شوکه و عصبانی می شود. ایبو که مطمئن می شود دزدی حسرت کار فادل بوده، با او دعوا میکند و میگوید که حسی که او تجربه کرد را حسرت در بدترین شرایط و به خاطر او تجربه کرده بود. او سپس با اکراه، فادل را باز کرده و رها میکند. در شرکت، کمال دوست سوزان را میبیند و بخاطر رفتارش در مزون با نیلگون، او را تهدید میکند و از او میخواهد که از خانواده نیلگون دور بماند. شب وقتی قدیر از بیرون به خانه می رود، با دیدن فادل شوکه و عصبانی می شود. فادل پنهانی به او میگوید که فقط بخاطر عقد نیلگون آمده و به زودی می رود. صبح روز بعد، همگی به خانه کمال برای مراسم عقد می روند.حیاط خانه تزیین شده و میز و صندلی برای جشن مختصر خانوادگی چیده شده است. نیلگون لباس سفید عقد پوشیده و در مقابل کمال ایستاده و هر دو منتظر آمدن عاقد هستند. فادل در کمد نیلگون، به طور اتفاقی برگه قرارداد ازدواج را میبیند و شوکه می شود.‌او برگه را به همراه خودش به مراسم می برد. قدیر متوجه می شود که فادل چیزی را پنهان میکند و سپس به زور برگه را از او میگیرد. قدیر با خواندن برگه به شدت شوکه و عصبانی می شود و قبل از خوانده شدن خطبه عقد، با عصبانیت سر میز عقد رفته و یا نشان دادن برگه ، کمال را صدا می زند.

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا