خلاصه داستان قسمت ۲۴۸ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۴۸ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۴۸ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۴۸ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۴۸ سریال ترکی خواهران و برادران

آکیف به دم در خانه نباهت میره و سعی میکنه دوباره قانعش کنه تا به داخل بره اما نباهت جلوشو میگیره و با عصبانیت باهاش دعوا میکنه که دیگه اونجا نیاد و در را به رویش میبندد آکیف به خودش میگه باز دوباره بی خانمان شدم! او به کلوب میره تا ببینه اونجا میتونه بمونه یا نه که شوال او را اونجا میبینه و بهش میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ آکیف میگه  داری شوخی میکنی؟ کاری کردی که منو از خونه انداخت بیرون شوال میگه منم احمد انداخت بیرون تازه میتونی خوشحال باشی چون میخواد بدون اینکه بهم پولی بده طلاقم بده آکیف میخنده و میگه ای بابا چیکار میشه کرد؟! سوزی با صرب به رستوران رفتن که صرب درباره علایق سوزی همه چیزو میدونه که سوزی جا میخوره و یاد خاطراتش با عمر میوفته که هیچی درباره همدیگه نمیدونستن صرب بهش میگه باز دوباره یاد اون پسر افتادی ناراحت شدی؟ حتی نباشه هم ناراحتت میکنه. سوزی میگه الان خیلی از دستش عصبیم ولی نمیدونم چرا بازم تو فکرم میاد نمیدونم چیکار کنم! فردای آن روز شنگول اول به املاکی میره و پول خونه اش را که فروخته میگیره سپس با حسن همون شریک تجاریش قرار میزاره.

آنها سر قرار میرن و حسن بهش میگه خوب داری پیشرفت میکنی شنگول خانم شنگول با خوشحالی میگه آخه یه چیزهایی بلدم از تجارت و میخنده و بهش میگه این پولهایی که بهت میدم همه ی دار و ندار منه خیلی مراقب باش حسن قبول میکنه. عمر و سوزی به مصاحبه با بورای که جزء تکلیفشون بوده میرن. اونجا مدام به همدیگه تیکه میندازن و در آخر سروع میکنن باهمدیگه دعوا کردن که بورای از اونجا میره و واسشون یه نامه نوشته که خشمتون از همدیگه خیلی زیاده جلسه را موکول میکنیم به یه وقت دیگه و خودش میره. شب حسن به سنگول زنگ میزنه که پولش ۴ برابر شده و الان ۲رمیلیون خورده ای پول داره او حسابی خوشحال میشه و میره پیش آسیه و میگه هرکاری دارین بزارین بعدا سریع بیاین خونه ما که همه مون پولدار شدیم و با خوشحالی به خونه میره. همگی جمع شدن که شنگول میگه میخوام بهتون یه چیزی بگم تا چند دقیقه دیگه با شریکم آقا حسن آشنا میشین و اون همه چیزو بهتون میگه که دیگه با بدبختی و نداری خداحافظی کنیم همگی کنجکاوتر شدن که شنگول میگه نمیدونم چرا نیومد بزار بهش یه زنگ بزنم.

شنگول هرچی به حسن زنگ میزنه میبینه که در شبکه موجود نیست او جا میخوره و بارها به همان شماره زنگ میزنه اما میبینه میگه شماره در شبکه موجود نیست همگی با تعجب به شنگول نگاه میکنن که همان موقع در خانه زده میشه شنگول درو باز میکنه که میبینه گونور و آیلا هستن و میخواد درو ببنده که نمیزارن و به داخل میان. آیلا میگه اونی که باید بره از اینجا تویی نه من و بهشون سند نشون میده که شنگول اونجارو با مرغدونی فروخته و آیلا خریده همگی شوکه میشن که شنگول با حالی بد رو صندلی میشینه و آیبیکه میگه حالا خونه اش بخوره تو سرش میریم یه جا دیگه شنگول میگه نمیتونیم چون پولی نداریم اورهان میپرسه یعنی چی؟ شنگول میگه پول دسته اونیه که الان گوشیشو جواب نمیده! همگی حسابی میترسن. فردای آن روز تو مدرسه تولگا میبینه که زهرا گوشی یاسمین را از تو کیفش برداشت همان موقع یاسمین سراغ گوشیشو میگیره که تولگا ازش میگیره سریع و وانمود میکنه که لای دفتر استاد جا گذاشته و بهش میده. او با زهرا دعوا میکنه که این چه کاری بود؟ من این همه کمکت کردم اینه دستمزدم؟ سپس ازش توضیحی نمیخواد و با عصبانیت میره زهرا با چشمانی گریان سرشو پایین میندازه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا