خلاصه داستان قسمت ۲۵۵ سریال ترکی سیب ممنوعه + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۵۵ سریال ترکی سیب ممنوعه را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل چهارم این سریال پر طرفدار هر دوشنبه ساعت ۲۰:۰۰ پخش می شود. «سیب ممنوعه» مجموعه‌ای عاشقانه – درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغ‌ها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای  چون ادا اجه ، شوال سام ، طلعت بولوت ، نسریت حواد زاده و… این روزها از شبکه جم سریز و جم تی وی در حال پخش است.

قسمت ۲۵۵ سریال ترکی سیب ممنوعه

خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه

زینب و ییلدیز(ستاره) دو خواهری هستن که خیلی به هم وابسته ان ولی آرزوهاشون کاملا متفاوته.. زندگی ییلدیز بعد از آشنایی با شاهزاده ی اشراف،اندر آرگون تغییر میکنه..اندر برای رهایی از شوهرش،هالیت آرگون، ییلدیز رو به کار میگیره ، وقتی این اتفاقا در زندگی ییلدیز میفته شرکتی که زینب در آن کار میکنه از طرف علیهان تاش دمیر خریداری میشه. علیهان یه کارمند خشن،پررو و ثروتمندی هست..تضادهای زینب و علیهان در مدت کوتاهی به جذابیت تبدیل میشه..و چیزی که زینب نمیدونه اینه که علیهان شریک و برادر زن دوم هالیت هست…

قسمت ۲۵۵ سریال ترکی سیب ممنوعه

در جشن، زهرا پیش مرت رفته و در مورد سرمایه‌گذاری آسمان و دادن پول به او صحبت میکند. مرت میگوید که پول آنها کم است و بهتر است برای سود بیشتر پول زیادی را سرمایه‌گذاری کنند و یا افراد دیگری را نیز برای این کار معرفی کنند. کریم پیش آنها آمده و زهرا بحث را عوض میکند. کریم که حس میکند مرت دوباره در حال کلاهبرداری است، به او هشدار می دهد که این کار را نکند. اریم از دیدن کریم و ییلدیز در مهمانی به شدت عصبی است و با وجود تذکر هالیت برای اینکه خودش را کنترل کند، سمت ییلدیز رفته و به عمد به او طعنه می زند و لیوان از دست او می افتد. ییلدیز که دیگر طاقت بی احترامی های اریم را ندارد، با عصبانیت از او و هالیت گله میکند. هالیت از او میخواهد که بعداً در خانه در این مورد صحبت کنند. ییلدیز با ناراحتی به حیاط می رود و از اینکه هالیت دنبال او نیامده، دلخور می شود. سپس به خاطر کایا داخل برمیگردد ‌.

روز بعد ، هالیت به اتاق اریم می رود و او را سرزنش میکند. او تصمیم می‌گیرد اریم را مدتی به خانه اندر بفرستد تا مشکلی به وجود نیاید و بعد از جدا شدن از ییلدیز او به خانه برگردد.اریم قبول کرده و به اندر خبر میدهد. اندر متعجب شده و حدس می زند که اتفاقی افتاده باشد. هالیت به خاطر نقشه ای که دارد، ییلدیز پیشنهاد میدهد که نهار را در کشتی بخورند. او سپس به شرکت رفته و به بهانه قرار کاری، از کریم نیز دعوت میکند تا نهار با او باشد. سپس با کشتی هماهنگ میکند تا ییلدیز و کریم را سوار کند و از عکاس میخواهد که از آنها عکس بگیرد. او به کریم و ییلدیز در مورد این قرار سه نفره چیزی نمی‌گوید. کریم به اتاق شاهیکا می رود و در حین صحبت، به او بابت اینکه مانند اندر و ییلدیز موفق به ازدواج با هالیت نشده طعنه می زند. شاهیکا از این قضیه حرصش میگیرد و میگوید که خودش چنین چیزی. را نخواسته بوده است. او از حرفهای کریم عصبی می شود. در خانه، اندر سعی دارد از اریم بخاطر رفتن به آنجا حرف بکشد و متوجه می شود که او حرفهای اندر در مورد عاشق بودن ییلدیز را شنیده و برای همین ناراحت است. او از نقشه هالیت مطلع شده و حدس می زند که هالیت بخاطر گرفتن بچه از ییلدیز تا به حال سکوت کرده است. او تصمیم می‌گیرید که دوباره با ییلدیز آشتی کند تا بتواند در مورد او و کریم اطلاعاتی کسب کند و به هالیت بدهد.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا