خلاصه داستان قسمت ۲۵۷ سریال ترکی سیب ممنوعه + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۵۷ سریال ترکی سیب ممنوعه را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل چهارم این سریال پر طرفدار هر دوشنبه ساعت ۲۰:۰۰ پخش می شود. «سیب ممنوعه» مجموعه‌ای عاشقانه – درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغ‌ها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای  چون ادا اجه ، شوال سام ، طلعت بولوت ، نسریت حواد زاده و… این روزها از شبکه جم سریز و جم تی وی در حال پخش است.

قسمت ۲۵۷ سریال ترکی سیب ممنوعه

خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه

زینب و ییلدیز(ستاره) دو خواهری هستن که خیلی به هم وابسته ان ولی آرزوهاشون کاملا متفاوته.. زندگی ییلدیز بعد از آشنایی با شاهزاده ی اشراف،اندر آرگون تغییر میکنه..اندر برای رهایی از شوهرش،هالیت آرگون، ییلدیز رو به کار میگیره ، وقتی این اتفاقا در زندگی ییلدیز میفته شرکتی که زینب در آن کار میکنه از طرف علیهان تاش دمیر خریداری میشه. علیهان یه کارمند خشن،پررو و ثروتمندی هست..تضادهای زینب و علیهان در مدت کوتاهی به جذابیت تبدیل میشه..و چیزی که زینب نمیدونه اینه که علیهان شریک و برادر زن دوم هالیت هست…

قسمت ۲۵۷ سریال ترکی سیب ممنوعه

هالیت شرط شاهیکا برای ازدواج را قبول میکند تا بتواند از طریق عکسها از ییلدیز شکایت کند. شاهیکا بابت این قضیه خوشحال می شود. اندر به همراه جانر در حال نقشه کشیدن برای ییلدیز هستند. اندر میگوید که ابتدا باید بین ییلدیز و شاهیکا را خراب کنند. ییلدیز بخاطر تاخیر هالیت با او تماس میگیرد و هالیت بهانه ای می آورد و از او میخواهد که برگردد‌. صدقی با هالیت تماس میگیرد و خبر میدهد که یک نفر عکاس را کتک زده و مموری دوربین را دزدیده است. هالیت با خونسردی میگوید که دیگر احتیاجی به عکس نیست و از منبع دیگری مدرک پیدا کرده است. اندر با ییلدیز تماس میگیرد و قرار میگذارد. او میگوید که در مورد مسأله مهمی باید با او صحبت کند. او به ییلدیز میگوید که رفتارهای هالیت مشکوک است و او باید مراقب رابطه خودش و کریم باشد تا سوژه ای به دست هالیت ندهد و محض احتیاط دیگر نباید اصلا کریم را ببیند.

ییلدیز نیز شک کرده و نگران می شود. او به پیشنهاد اندر با کریم تماس میگیرد و با او قرار میگذارد تا به او خبر بدهد. وقتی ییلدیز پیش کریم می رود، جانر که او را تعقیب کرده، از آنها عکس میگیرد. ییلدیز به کریم میگوید که آنها دیگر صلاح نیست یه هیچ وجه همدیگر را ببینند. کریم که همچنان به ییلدیز علاقه دارد، از او میخواهد که از همین راه برگردد تا دوباره با هم باشند. ییلدیز میگوید که هالیت پدر بچه اوست و او نمی‌تواند چنین کاری بکند. سپس از کریم میخواهد که او را فراموش کند و با ناراحتی با یکدیگر خداحافظی میکنند. شاهیکا به کایا پیشنهاد میدهد که شب برای شام، هالیت و ییلدیز را دعوت کنند. هالیت نسبت به این دعوت به شاهیکا شک میکند و به او هشدار میدهد که با رفتار و حرفهایش باعث شک ییلدیز نشود. شاهیکا میگوید که چنین کاری نمی‌کند زیرا خودش بیشتر از همه مشتاق است که ییلدیز را در روز عروسی غافلگیر کند.

آسمان با دوستان و آشنایان خود در بورسا تماس میگیرد و بابت سرمایه‌گذاری به آنها خبر میدهد و از آنها پول میگیرد.او دوباره از زهرا میخواهد که او را با کسی که سرمایه‌گذاری می‌کند آشنا کند، اما زهرا بهانه می آورد. شب در خانه کایا، شاهیکا چندین بار بابت عروسی به ییلدیز طعنه می زند.او همچنین هدایایی به عنوان جهاز به ییلدیز میدهد. هالیت از کارهای شاهیکا عصبی شده و پنهانی با او صحبت میکند و او را تهدید میکند. کایا متوجه رابطه مشکوک آنها می شود. بعد از رفتن مهمانان، کایا شاهیکا را تحت فشار می‌گذارد تا بگوید که جریان چیست.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا