خلاصه داستان قسمت ۲۵۹ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۵۹ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۵۹ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۵۹ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۵۹ سریال ترکی خواهران و برادران

تو کتابخانه مدرسه اوگولجان داره درس میخونه که عمر میره پیشش و سوزی میره و میپرسه اوگولجان داری چیکار میکنی؟ او میگه دارم واسه دانشگاه آماده میشم سپس جا میخوره که میفهمه واسه رفتن به آلمان داره آماده میشه که میگه منم یخورده زبان آلمانی بلدم بهت یاد میدم اوگولجان خوشحال میشه و قبول میکنه. وقتی میخوان برن خونه استاد بوراک اوگولجان را صدا میزنه و میگه که این کتاب های کمک آموزشی برای یادگیری زبان آلمانی خیلی خوبه با سوزی تمرین کن اوگولجان خوشحال میشه و تشکر میکنه. آیلا با کسی به اسم مهمت قرار میزاره تو خونه اش و ازش میپرسه وقتی با آکیف کار میکردی اونجا اتفاق خاصی سر ساختمان نیافتاد؟ مثلا کسی بمیره یا دست و پاش بشکنه چیزی! او میگه نمیدونم اگه از زمان آقا رسول چیزی میخواستین میشد باز ولی من خبری ندارم ولی میتونم از کسی بپرسم واستون آیلا ازش میخواد این کارو بکنه و بهش خبر بده. زهرا سر کار میره که اردم بهش میگه برار نیست بری گل بدی اینسری میری به این آدرس و چیزی که بهت میدنو میاری واسم اصلا هم به سرت نمیزنه که توشو نگاه کنی! زهرا میگه باشه و راهی میشه. دوروک و آسیه باهم میرن بیرون و وقت میگذرونن از بسکتبال بازی کردن گرفته تا تو خونه غذا درست کردن و رقصیدن.

برک با یکسری خرت و پرت میره به رستوران و به آیبیکه میگه این تابلوهارو آوردم تا به رستوران بزنیم سپس دارت هم آورده که اوگولجان و آیبیکه میگن فکر خیلی خوبیه. دوروک و آسیه اومدن که همان موقع پیامی واسه دوروک میاد که او با کلافگی میگه باز بابام میخواد باهام حرف بزنه خدا میدونه چی میخواد بگه! زهرا به گلفروشی داره برمیگرده که میبینه پلیس اونجا اومده و داره اردم را با خودش میبره او جا میخوره و از اونجا فرار میکنه. او به طرف خانه آسیه اینا میره و تو حیاطش ساک را باز میکنه که میبینه پر از پوله او شوکه میشه و تو انباری کیف را قایم میکنه که اورهان میره اونجا و میگه اینجا چیکار میکنی زهرا؟ او جا میخوره و بهونه ای میاره و از اونجا میره. آیبیکه با برک میرن به جلوی خانه ای که کاناپه ای را دور انداخته بودن آیبیکه میگه ببریمش تعمیرش کنیم بزاریم تو کافه ای که میخوایم راه بندازیم. آکیف به اونجا اومده و با دوروک حرف میزنه و خبر میده که با سوزان طلاق گرفته دیگه خیالش راحت باشه که با کسب نیست و با نباهت وقت میگذرونه.

مهمت به آیلا رنگ میزنه و میگه که فقط فهمیدم کسی به اسم ولی ارن همچین اتفاقی افتاده. واسش که تو همون زمان ها آقا آکیف هم به چندتا بچه بورسیه داده تو مدرسه آیلا بعد از قطع تماس تو اینترنت تحقیق میکنه و میفهمه که ولی ارن پدر آسیه و عمر هستن که تو مدرسه درس میخونن او میگه باید اول مطمئن بشم و از زبان خودشون بشنوم. سپس منتظر میمونه تا برک به خونه بره. وقتی به خانه میرسه آیلا بهش میگه که میخوام برم از خانواده آیبیکه عذرخواهی کنم خیلی زیاده روی کردم  برک اول جا میخوره سپس به طرف خانه شنگول راهی میشن. آنها از دیدن آیلا جا میخورن و اورهان میگه من میرم مغازه از طرفی برک و آیبیکه هم میرن پیش آسیه اینا. آیلا با شنگول صحبت میکنه و از زیر زبونش حرف میکشه بیرون و میفهمه ولی ارن که از ساختمان افتاده پایین همون پدر عمر و آسیه ست و اشتباه نکرده. اورهان تو کوچه یه نفر را میبینه و باهاش شروع میکنه به حرف زدن و میفهمه که گلفروشی که زهرا و آسیه اونجا کار میکردن صاحبش اردم خلاف میکرده او جا میخوره و سریعا به زهرا خبر میده تا بیاد اونجا و خودش هم میره پیش آسیه و عمر…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا