خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال ترکی معجزه صد ساله + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال ترکی معجزه صد ساله را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی معجزه صد ساله ( Yuz Yillik Mucize ) که صد سال معجزه نیز نامیده می‌شود، به کارگردانی هیلال سارال و نویسندگی نوران اورن شیت، اکین آکچای، لیلا اوسلو اوتر، پلدا الحسینی در ژانری درام‌ و رمانتیک ساخته شده است. بیرکان سوکولو و ابرو شاهین نقش های اول این سریال را برعهده دارن. این سریال روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود.

قسمت ۲۶ سریال ترکی معجزه صد ساله
قسمت ۲۶ سریال ترکی معجزه صد ساله

قسمت ۲۶ سریال ترکی معجزه صد ساله

کمال برای نجات جان هاریکا قبول میکنه برای همین جانان اونو زندانی میکنه تو اتاق تا همانجا آزمایش های لازم روش انجام بشه. ثریا تو بازداشتگاه هست که هاریکا به اونجا میره و حالشو میپرسه و میگه چرا همچین کاری کرده! ثریا میگه ولی حق با من بود قبر خالی بود بهشون بگو کمال بیارن اینجا تا همه چیز مشخص بشه هاریکا آرومش میکنه و میگه پیگیری میکنم تا ببینم چرا قبر خالی بوده سپس ازش میخواد تو بازجویی انکار کنه و بگه که اصلا نمیدونسته جرمه این کار ثریا این حس بهش دست میده که اونو باور نداره و چیزی نمیگه. تو گوشت به بیرون کلانتری رفته که جانان بهش زنگ میزنه و میگه هاریکارو ول کن دیگه بیا اینجا کمال دستمونه به اون احتیاجی نیست دیگه اما تورگوت میگه نمیدونی از چه جاهایی در رفته من تا لحظه آخر پیش هاریکام و تلفنو قطع میکنه. جانان از تو دوربینی که تو اتاق کمال هست او را میبینه که داره اطرافو میبینه که چشمش به دوربین میوفته جانان میگه این دفعه تو بد مخمصه ای گیر افتادی! یه برگه دم در عمارت اومده که میرای و سرای ازش چیزی نمیفهمن آیسل میبینه و بهشون میگه که برای عمارته اگه تا یه هفته دیگه پولشو ثریا نده مال عدنان خان میشه.

آیسل میخواد بره پیش مژده خانم که میبینه او داره تلفن حرف میزنه با عدنان و میگه جم اصلا خونه نیومده پسرم از عمارت مهمتره من با ثریا صحبت کرده بودم که اگه هاریکا با جم ازدواج کنه عمارتو میبخشی و برگه هارو پاره میکنی الانم اومدم دوباره باهاش حرف بزنم تو هم بگرد دنبال پسرمون. وقتی تلفنو قطع میکنه با آیسل روبرو میشه و آیسل تمام حرفاشو  شنیده و جا خورده. او ماجرای بازداشت شدن ثریارو میگه که مژده جا میخوره و میگه من اومده بودم تا باهاش حرف بزنم که! جانان اتاقی درست مرده و به کمال میگه امیدوارم رابطه ات با دوربین خوب باشه سپس ازش میخواد تا درباره سن و سالش و چجوری روزاشو گذرونده و تا امروز تونسته خودشو مخفی کنه حرف بزنه. او خودشو معرفی میکنه و میگه  من خائن مملکتم نبوده بلکه خود پدر و پدربزرگت خائن بودن که انداختن گردن من که برام حکم تیر بریدن جانان با عصبانیت میگه دروغ میگی تو خائن بودی که جوری وانمود کردی جنازه ات افتاده تو آب که خودتو نجات دادی و به زندگیت ادامه دادی٬

او همه چیزو تعریف میکنه و میگه خلیل پدربزرگت اول متوجه شد که من اصلا پیر نمیشم و اینو به لیلا اولین همسرم گفت و باعث شد خودکشی کنه از طرفی هم من و بچه هامو زندانی کرد و به خاطر آزمایشا باعث شد من بچه هامو هم به خاک بسپارم جانان میگه که اون موقع به عنوان بازرس اشرف به زندگیت ادامه دادی کمال میگه که با ثریا آشنا شدم. ثریا سر یه سوء تفاهم فکر کرد من خائن مملکتم بودم و منو لو داد اگه این کارو نمیکرد منم همه چیزو بهش میگفتم. زرین پیش هاریکا میره که بعد از چند دقیقه جم به اونجا میاد زرین با دیدنش عصبیه و عذاب وجدان داره که وقتی تنها میشن جم ازش میخواد تا به کسی جیزی نگه و بین خودشون بمونه جم آنها را به خونه میرسونه که زرین اونجا بهش میگه که به هاریکا چیزی نمیگم خیالت راحت. جم تشکر میکنه و میره. تورگوت به عمارت رفته که آیسل ازش میخواد شام اونجا بمونه تورگوت قبول میکنه. سر شام صدایی میاد که به حیاط میره میبینه اومدن دارن عمارت را متر میکنن او انها را بیرون میکنه و آیسل میگه ترسیده تورگوت پیشنهاد میده شب اونجا بمونه آیسل قبول میکنه و سرای و میرای واسش رو کاناپه بالشت میزارن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی معجزه صدساله

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا