خلاصه داستان قسمت ۲۷۰ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۷۰ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
خلاصه داستان قسمت ۲۷۰ سریال ترکی خواهران و برادران
سه هفته بعد؛ خانواده اورهان سر میز صبحانه نشستن و دل و دماغ صبحانه خوردن ندارن و حال روحی خوبی ندارن، آنها روز بیمارستان را به یاد میارن و حالشون خوب نیست اصلا. تو کلبه آسیه از عمر میخواد تا مراقب باشه و چیزهای سنگین برنداره تا بخیه هاش باز نشه. آنها همگی باهم به طرف قبرستان میرن اوگولجان میپرسه خیلی شلوغ بود مراسمش؟ شنگول میگه کل اهالی محل اومده بودن عمر میگه پلیس گفت به سزای اعمالشون میرسن اورهان میگه چه فایده دیگه دختر جوان برنمیگرده که! آنها سر قبر ناراحتن و دعا میخونن اوگولجان میگه ای کاش مثل ما خوش شانس بود زنده میموند. آیبیکه تو اتاق بیمارستان کلافه شده و میگه میخوام برم بیرون دیگه خسته شدم. آکیف و نباهت و دوروک با تولگا و بهار سر میز صبحانه نشستن و سعی میکنن تا حال بهار خوب بشه اما اون اصلا حال روحیه خوب نیست و میره دوروک میگه یه فکر خوب دارم اینم اینکه یه جشن خوش آمد گویی واسش بگیریم اینجوری حالش خوب میشه همگی تایید میکنن و میگن فکر خیلی خوبیه. خانواده اورهان با آسیه و عمر به بیمارستان میرن تا آیبیکه را مرخص کنن. آیبیکه میگه چرا انقدر لفت دادین تا بیاین پس!
انها میگن که رفته بودیم سر قبر زهرا آیبیکه میگه کار خوبی کردین و به مادرش میگه ماهم میریم دیگه آره؟ شنگول تایید میکنه و مرخص میشه. امل تو مدرسه معلمشون بهشون میگه که قراره یه نمایشگاهی کنن که باید هرکی خودش لباس شخصیتشو بخره و بیاره امل ناراحت میشه چون میدونه وضع مالی خوبی ندارن. بچه ها باهمدیگه به مدرسه میرن و از اینکه همشون باهم هستن خوشحالن و مسابقه فوتبال دارن که به زمین فوتبال میرن و دخترها به عنوان تماشایی کنار زمین میشینن. صرب، عمر، اوگولجان، دوروک، برک و تولگا تو یه تیم هستن و عمر قبل از شروع میابقه از صرب تشکر میکنه بابت خون اما صرب جوابی نمیده بهش. مسابقه شروع میشه و حین مسابقه صرب با یه نفر از تیم مقابل دعواش میشه و عمر میره ازش حمایت میکنه که صرب باهاش بحث میکنه که من احتیاجی به کمک تو ندارم! عمر و صرب دوباره باهم بد میشن. شب تو خونه آسیه چشمش به پاکتی که معلم امل داده میوفته و میپرسه اون چیه؟ امل میگه هیچی و چیزی بهشون نمیگه. شنگول خواب میبینه که دختر مادر واقعی برک به اونجا اومده و اونو مسبب مرگ مادرش میدونه و برای تلافی میخواد جون امیدجان را بگیره شنگول با جیغ از خواب بیدار میشه.
فردای آن روز تصمیم میگیره برای آروم شدن خودش پیش الیف همان دختر بره و بهش کمک کنه. وقتی به اونجا میرسه میرینه که صاحب خانه داره باهاش دعوا میکنه و ازش میخواد تا خونه را تخلیه کنه الیف میگه مگه نمیفهمی چی میگم؟ دارم میگم مادرم مرده! بهم مهلت بده اجارهتو میدم شنگول میره و از الیف دفاع میکنه که اون زن حرف خودشو میزنه. امل به مدرسه میره که معلمش بهش میگه چرا لباستو نپوشیدی؟ نیاوردی؟ امل ازش میپرسه که نمیشه با همین لباسا باسم فقط یه تاج بزارم رو سرم؟ معلم قبول نمیکنه و میگه همه ی اولیا برای دیدن این نمایش میان نمیشه امل تو فکر میره. الیف چمدانشو میبنده و از خونه بیرون میاد که شنگول جلوی در منتظرشه و ازش میپرسه میخواد چیکار کنه الیف میگه نمیدونم میرم ساحل یا پارک همونجا زیر یه درخت میخوابم دیگه شنگول قبول نمیکنه و میگه اینجوری نمیشه چند روز بیا پیش ما بمون تا یه جاییو پیدا کنی تو دختر جوانی هستی نمیتونم بزارم تو پارک بخوابی شبا که! الیف تو فکر میره….
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس