خلاصه داستان قسمت ۲۷۹ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۷۹ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …

خلاصه داستان قسمت ۲۷۹ سریال ترکی خواهران و برادران

اوگولجان و آکیف بالاسرش میرن و تولگا سریعا به اورژانس زنگ میزنه. تو بیمارستان اوگولجان و تولگا هرکدومشون خودشونو مقصر میدونن. اوگلوجان پیش آکیف میره و میگه تقصیر منه بهم زنگ زد گفت دیگه نمیتونم تحمل کنم میخوام برم به تولگا همه چیزو بگم! آکیف جا میخوره و میگه چی؟ ماجرای لیلارو؟ اوگولجان تایید میکنه و آکیف بغلش میکنه و آرومش میکنه. برک تو خونه با مادرش صحبت میکنه و میگه من با این هیولا دیگه نمیتونم زندگی کنم اینجا ردش کن بره مگه قحطی خدمتکار اومده! یکی دیگه رو بیار آیلا میگه نمیشه این از آشناهای شنگوله زشته بفرستم بره یه دختر تنها کجا بره! بعد من به خدمتکار خیلی احتیاج دارم تو کارهای خونه خیلی بهم کمک میکنه نمیشه ردش کنم! برک و آیلا باهم بحث میکنن که الیف میشنوه از پشت دیوار و میره جلو و میگه نترس من جایی که منو نخوان یه لحظه هم نمیمونم و میخواد بره که آیلا سعی میکنه جلوشو بگیره و میگه برک وقتی عصبی میشه نمیفهمه چی میگه و از برک میخواد تا معذرت خواهی کنه که او بهش میگه بره هرچی زودتر بهتر، الیف با عصبانیت میره تو اتاقش که وسایلشو جمع کنه.

احمد میره خونه و صرب را سرزنش میکنه و میگه باید مجازات بشی از این به بعد کارت بانکی و ماشینت مسدوده میری کار میکنی تا پول دربیاری دیگه از پرنس بودن بیای بیرون تا بفهمی کار کردن چقدر سخته و میره صرب با عصبانیت میگه کار کردن چیه دیگه! من تا حالا کار نکردم! الیف وسایلشو جمع کرده و داره میره که آیلا جلوشو میگیره و به شنگول زنگ میزنه که او بهش میگه هرجور شده نزار بره وگرنه میام میگم بهشون که خواهر و برادرن آیلا اصرار میکنه و میگه گوششو خودم میپیچونم که اینجوری حرف زد الیف میگه واقعا؟ باید بگی منو با خودش ببره مدرسه آیلا میگه اونم میگم سپس میگه به شرط دیگه هم دارم اونم اینکه تو درسام به خصوص فیزیک کمکم کنه آیلا میگه باشه قبول برک میاد و وقتی میفهمه مادرش اونو برگردونده عصبی میشه و میره تو اتاقش. دکتر پیش بقیه میره و میگه مریضتون به هوشه ولی امکان داره خونریزی مغزی کنه واسه همین منتظر جواب اسکن هستم تا جواب قطعیو بهتون بدم و میره. آسیه و آیبیکه واسه تمیز کردن یه آپارتمان رفتن که اونجا آیبیکه تو گوشیش بنر یه مسابقه موسیقی گروهیو میبینه که جایزه اس ۵۰ هزارتاست. اورهان در حال رفتن به نانوایی هست که میبینه تعمیرگاه نجاتی آگهی واگذاری گذاشته.

او میره میپرسه که چقدر مدنظرشه واسه واگذاری نجاتی میگه ۴۰ هزارتا اورهان تو فکر میره و با خودش میگه ای کاش داشتم خیلی خوب میشد نونمون میرفت تو روغن سپس با ناراحتی میره خونه. شنگول و آیبیکه و آسیه ازش میپرسن که چیشده که کشتیاش غرق شده او ماجرای مغازه نجاتیو میگه شنگول میگه عیب نداره به جاش خوراک لوبیا با پلو داریم میخوریم الان حالمون جا بیاد همه گی میخندن. دکتر پیش عمر و بقیه میره و میگه جواب اسکن خوبه الان منتقل میشه به بخش همگی خوشحال میشن و به اتاق سوسن میرن. قبل از رفتن به اتاق اوگولجان به عمر میگه واسه این با سوسن بد شدم که میدونست افرا داره میره و بهم نگفت سپس باهم آشتی میکنن و به اتاق سوسن میرن. عمر بعد از چند دقیقه میره تا به آسیه خبر بده که حال سوسن خوبه از طرفی آکیف تولگارو میفرسته بره آب و آبمیوه بخره. بعد از رفتن اونا آکیف و اوگولجان با سوسن حرف میزنن و اوگولجان میگه نگو به تولگا چیزی و بعد از کمی حرف زدن با سوسن آشتی میکنه عمر هم به اتاق میاد و از اینکه سوسن حالش خوبه خوشحاله…..