خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی بابا + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی بابا را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. بابا Baba (عنوان انگلیسی: the father) یک سریال درام ترکی محصول ۲۰۲۲ با بازی Haluk Bilginer و Tolga Sarıtaş است که قسمت اول آن در تاریخ ۱۵ فوریه ۲۰۲۲ از شبکه Show TV منتشر شد. حال دوبله فارسی این سریال از شنبه تا چهارشنبه از شبکه جم سریز راس ساعت ۲۰ پخش می شود. داستان سریال پدر ما (بابا) در مورد امین ساروهانلی است که پدری مستبد است که وقتی تنها وارث یک ثروت قابل توجه می شود، برای حفظ خانواده اش تلاش می کند. آیا امین ساروهانلی در حفظ خانواده موفق خواهد شد؟

قسمت ۲ سریال ترکی بابا
قسمت ۲ سریال ترکی بابا

خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی بابا

احمد با ثروت و قدیر نشستن. احمد به قدیر میگه میدونی من چه دردیو دارم تحمل می کنم؟ و زخم پهلو و پایش را بهش نشون میده و میگه هنوز که هنوزه داره اذیتم میکنه و نفس کشیدن واسم سخته ثروت میپرسه پس تو الان تو این کلاب چیکار میکنه؟ احمد میگه برای کم کردن غمم به اینجا میام قدیر عصبی میشه و میگه خدا از روی زمین ورت داره کاری می کنم خوراک لاشخور ها بشی سپس با تهدید میگه باید خواهرم بشرا را طلاق بدی. امین سراغ دوستش که پزشک است تو میدان فروش ماشین می رود و ماجرای توهمش را بهش میگه و ادامه می دهد که نمی خوام بیام بیمارستان تا کسی چیزی متوجه بشه دوستش ازش میپرسه کسی را که توهمش را می زند می شناسد یا نه؟ امین میگه چه فرقی داره؟ او بهش میگه می خوام بدونم که واقعیت داره یا نه فقط توهمی بیش نیست! امین میگه میشناسه دوستش میگه اینجا نمیشه تشخیص داد که ماجرا از چه قراره مثل ماشین خراب میمونه تا تعمیرگاه نره مشخص نمیشه که مشکلش کجاست تو هم باید بیمارستان بیای. ثدیر به دفتر پدرش میرود که میبینه بشرا اونجا نشسته او بهش میگه منتظرم تا امین بیاد عیدی بچه ها را بده قدیر بهش میگه چند دقیقه پیش احمد برای یه مسافرت طولانی رفت نگران نباش حالش خوبه من و ثروت بدرقه اش کردیم قرار شده از طریق وکیل های دو طرفتون کار را پیش ببریم باید بگردیم دنبال یه وکیل خوب واست. بشرا میگه هرکی بفهمه میگه یه زندگی هم نتونست جمع کنه قدیر دلداریش میده و میگه بذار هر چی که میخوان بگن گوشاتو بگیر بشرا میگه مادرمم همینو میگه ولی فقط خودم میدونم که چی کشیدم و با گریه و ناراحتی از اونجا میره. قدیر دنبالش میره و میگه به پدرت بگو احمد برای کار رفته سفر یه مدتی پیش اون ممیمونی تا زمانی که درخواست طلاق را بفرستد.

قدیر به زندان برمی گرده و امین در حال رفتن به شرکت است و تو مسیر به تشخیص احتمالی دکتر فکر میکند. او به شرکت میرسه و به همه عیدی میدهد ایلهان به خانه دوستش ملیح می رود و با دادن کادوی تولدش او را سورپرایز می کند و بهش میگه که دو تا از قسط ها عقب افتاده کی میخواستی بهم بگی؟! خدمتکار میاد و میگه ایلول و مهمان ها منتظر هستند ملیح سریعل پیش مهمان ها میرود ایلهان به مامور ها زنگ می زند تا به اونجا بیاد مهمان ها دور ملیح و زنش را می گیرند ایلهان پشت میکروفون از خاطراتش با ملیح میگه و در آخر اضافه میکنه که دو تا از قسط هایش عقب افتاده هیچکس نمیتونه هر وقت که دلش خواست منو بشکنه و پولمو بالا بکشه مامور ها شروع می کنند به قیمت گذاری روی اجناس داخل خانه. ایلهان در ماشینش از تو مانیتور می بیند که اخبار خبر سقوط هواپیمایی را که خانواده مهمت در آن بودن میده امین که در حال خواندن نماز بوده با دیدن خبر جا میخوره و عکس قدیمی را برمیدارد و با گریه بهش نگاه می کند در آن عکس خودش کنار برادرش مهمت ایستاده است. ایلهان در شرکت با فردی دعوا می کند که چرا گذاشتن تمام خانواده ‏ساروهانی سوار یک هواپیما بشن الان مشخص نیست که چه بلایی سر هلدینگ میاد سپس رو به یک نفر دیگه میگه اگه ورشکست بشه زنده اش نمی گذارد سپس بهش میگه هر کاری که از دستت برمیاد انجام بده نباید هلدینگ ساروهانی بی صاحب بمونه. حسن دوست پزشک امین پیشش میره و ازش چند تست خون و تصویری می گیرد تا شاید مشخص بشه وضعیتش چه جوریه امین در حال رفتن به خانه است که یک نفر جلوشو میگیره و ازش میپرسه امین ساروهانی هستش؟ او تایید میکنه.

او خودش را وکیل شرکت معرفی می کنه و ازش میخواد تا کمی با هم حرف بزنند آنها با هم دیگه به خانه می روند وکیل شرکت آدرس محل تشییع جنازه خانواده مهمت را بهش میده و بعد از تسلیت گفتن از اونجا میره. همگی ازش سوال می پرسند که اینجا چه خبره امین به بزرگ ها میگه هیچ کدومتون ازم سوال نمی پرسین خودم تنهایی میرم کارو تموم می کنم میام. مراسم تشییع جنازه شروع شده و امین به اونجا رفته بچه های امین از طریق پخش زنده می بینند که پدرشون در صفحه اول نماز میت ایستاده همگی تعجب می کنند. بعد از چند دقیقه اخبار اعلام میکنه که مردی که در صفحه اول بود برادر مهمت ساروهانی بوده خانواده امین شوکه می شوند. او وقتی به خانه می رسد با دیدن خبرنگار ها جلوی در خانه اش به یاشار زنگ می‌زند که از در پشتی بیاد دنبالش. اوتت وقتی به داخل خانه میره میبینه تعداد زیادی هم آنجا هستند از قبیله فرماندار و ازش می پرسند که خودش هم خبر داشته که برادر مهمت روحانی بوده یا نه امین تایید می کند. شب وقتی فضیلت میخواد بخوابه قبلش به امین میگه ۴۷ ساله با هم دیگه زندگی میکنیم ولی به من نگفتی که یه برادر داری ۴ سال باهات حرفی نمیزنم ولی الان برای بچه هام دارم حرف میزنم از ثروتی که بهشون میرسه دریغشون نکن شاید چیزی بهت نگن ولی به دل میگیرن و ناراحت میشن با آیندشون بازی نکن امین بدون هیچ حرفی از خانه بیرون میزنه و پیش حسن میره بهش میگه که آلزایمر گرفتی و با دارو می تونن تا چهارسال اونو به تعویق بیندازند امین در حال برگشتن به خانه است که تصمیم مهمی می گیرد. قدیر از زندان آزاد میشه ولی میبینه که کسی تو خونه نیست کل خانواده به خانه مهمت رفتند خدمتکار ها برای استقبال از اعضای جدید خانواده به صف شدن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بابا (Baba) + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا