خلاصه داستان قسمت ۲ سریال همه گیری از شبکه سه سیما
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران سریال ایرانی خلاصه داستان قسمت ۲ سریال همه گیری را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال همه گیری محصول سال ۱۴۰۲ به کارگردانی «محمد صادق بکتاشیان» و تهیه کنندگی «سعید کمانی» می باشد که فصل اول خود را با نام «موج اول» بر روی آنتن برده است. این سریال که جایگزین سریال نیکان می باشد، داستان شیوع کرونا در کشور است و روزهای ابتدایی شیوع این بیماری را نشان می دهد که عده ای درگیر این هستند آیا این بیماری کرونا است یا آنفولانزا؟ آنها در ادامه به این نتیجه می رسند که این بیماری همان کرونا است.
قسمت ۲ سریال همه گیری
برزین با کلافگی میره پیش دکتر متین و بهش میگه تو به اینجا میگفتی بیمارستان؟ دکتر میگه هرجا که پرستار و دکتر و مریض و تخت باشه میگیم بیمارستان! دکتر برزین میگه من تو همچین جایی تو از ۵ ماهه را از شکم مادرش بیرون نمیکشم! دکتر متین ازش میخواد تا انجام بده و الان پرستار و دکتر بودن را کنار بزارن فقط دوتا دوستن دکتر برزین میگه من میرم اتاق عملو میبینم اگه چیزی کم و کسری باشه عمل نمیکنم متین قبول میکنه. شاهمیری با وکیلش وارد اتاق کارش میشه و با خنده میگه دیدی چجوری با رضایت و خوشحالی اتاق هیئت مدیره را ترک کردن؟ وکیل وقتی میبینه برگه های امضاء نوروزی سفیده و دروغ و بلوف زده میگه تو دیگه چه دل و جرأتی داری! شاهمیری میخنده و میگه فکر کردی نوروزی واقعا اینارو امضاء میکرد!؟ سپس بهش میگه که از خودشم آتو داره و باید کاری که میکنه را انجام بده وکیلش بهش میگه چقدر خطرناک و عوض شدی! شاهمیری میگه بعد از مرگ دخترم میخوام دیگه با عقلم تصمیم بگیرم. دکتر برزین با متین میره به اتاق عمل و میگه اینجارو از کی تونستین آماده کنین؟ دکتر متین میگه از صبح همه باهم کمک کردیم یه حاج آب اهیمم داریم که خدا خیرش بده اصلا نه نمیگه.
دکتر برزین میترسه ولی در آخر میگه به متخصص بیهوشی زنگ بزن و فحش را بکش بهش چون باید قبل از دکتر آماده باشه دکتر متین لبخند میزنه و میگه زنگ زدم. شخصی به اسم امیرعلی که تو تیم تدارکات پشت صحنه بیمارستانه پیش حاج ابراهیم میره و بهش میگه که ماسک کم داریم و بهش پیشنهاد میده که یکی تز دوستاش ماسک داره میخواد آب کنه ابراهیم میگه وقتی میخواد آب کنه یعنی مال دزدیه نمیخوایم تو هم با اینا نگرد! دوست حاج ابراهیم پیشش میره و میگه تستت مثبت شده و تو هم کرونا داری! ابراهیم میگه منم همش با دکتر و مریض سر و کار داشتم اگه تاحالا نگرفتم عجیبه! دوستش میگه نگرفتن مهم نیست اینکه با درد و سختی میگذرونی یا با راحتی مهمه! ابراهیم ادامه میده و میگه شاید زنده نمونی! دوستش ازش میخواد تا برن سی تی اسکن و راهی میشن. برزین موفق میشه بچه را به دنیا بیاره و تو دستگاه میزاره. کریم میخواد بچه را ببینه که پرستارها نمیزارن و میگن قدغنه نمیشه. دکتر میره پیش حاج ابراهیم و میگه باید بستری بشین ۳۰٪ ریه تون درگیر شده دوستش اکبری میخواد تا بره یکی از بهترین بیمارستانها ولی ابراهیم میگه الانم تو بیمارستانیم! و میگه همینجا میمونم او هرچی اصرار میکنه رو ابراهیم تاثیری نداره.
شاهمیری با شریکش قرار گذاشته و میگه میتونیم پول پارو کنیم الان بهترین وقته که دارو بگیریم ولی دیر وارد بازار کنیم مردم هم سر و دست میشکنن واسه خریدش! شریکش میگه چقدر پول لازم داری؟ او میگه من جای تو باشم اون ساختمان های نیمه کاره را میفروختم میزاشتم تو این کار. ابراهیم بستری شده و دکتر اکبری معاینه اش میکنه ابراهیم میپرسه در چه حده وضعیتم؟ اکبری میگه خوبه وضعت اما دکتر متین میگه نه چون سرفه هاتون شروع شده یعنی ریه تون خیلی درگیر شده! اکبری با ابراهیم باهم شوخی و کل کل میکنن در آخر ابراهیم میخواد تنها باشه تا کمی بخوابه….