خلاصه داستان قسمت ۳۱ سریال ترکی شعله های آتش (شعله ور)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۱ سریال ترکی شعله های آتش (شعله ور) را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال در ژانری رمانتیک ساخته شده است. سناریوی سریال ترکی شعله های آتش (شعله ور) از داستان فرانسوی  le bazar de la charité بازنویسی شده است. بازیگران اصلی این سریال عبارتنداز؛ دمت اوگار Demet Evgar، دیلان چیچک دنیز Dilan Çiçek Deniz، هازار ارگوچلو Hazar Ergüçlü و….این سریال روایت گر زندگی سه زن از دنیاهای مختلف است.

قسمت ۳۱ سریال ترکی شعله های آتش
قسمت ۳۱ سریال ترکی شعله های آتش

خلاصه داستان قسمت ۳۱ سریال

بولنت قسم می خورد که رازی بین شیمال و راننده وجود دارد و حتی اضافه می کند: «وقتی علی میخواست بره خیلی به خاطرش گریه کرد. من مطمئنم بینشون چیزی هست. بهت التماس میکنم منو از اینجا دربیار چلبی. » چلبی موقع رفتن فقط می گوید: «منتظر خبر از من باش. »
تورمیس به جمره اسم دختری که همراه چلبی بوده را می آورد و می پرسد: «اجه سرین کانلی چیزیو به خاطرت میاره؟ » جمره چیزی به خاطر ندارد. اوزان از تورمیس می خواهد تا مدارک را برای مقابله با چلبی به آنها بدهد. تورمیس مکث می کند و می گوید: «تو این مدارک چیزی نیست که بگه چلبی باعث اون اتفاق برای اون دختر بوده. تا شب بهم فرصت بدین تا مدارک مهمی رو جمع کنم و خبرتون کنم. » تورمیس با کمک یکی از دوستان متخصص می فهمد که ضربه از بالا نخورده بلکه کسی با جسم سختی چندین بار به اجه ضربه زده. تورمیس از این که مدرک ثابت کننده ای به دستش رسیده خوشحال می شود که همان موقع چیچک به او زنگ می زند و از تورمیس می خواهد فورا به خانه برگردد. بعد از این تماس چیچک به چلبی که با لبخند بالای سرش ایستاده و این را از او خواسته چشم می دوزد.

جمره مدام می گوید که اسم این زن نوک زبانش است اما نمیداند چطور. بین مدارک مربوط به چلبی چشم جمره به زن عدنان که اثین است می افتد و هردو می فهمند که این همان اثین است.
تورمیس به محض رسیدن به خانه به سمت چیچک می رود و می گوید: «باورت نمیشه چیشد. یه زنیو پیدا کردیم که چلبی قبلا کتکش میزده! » چیچک با بغض از تورمیس معذرت می خواهد و نگاه تورمیس به چلبی می افتد. چلبی با لبخند می گوید: «عجب خیانتی! » اما تورمیس به او درمورد مدارکی نشان می دهد این همه سال چلبی دروغ گفته صحبت می کند و می گوید که می تواند به راحتی این را ثابت کند. لبخند چلبی محو می شود اما بعد می گوید: «همچین چیزی وجود نداره. کسی که اسکندرو با چاقو زد بولنت نبوده که اینو شما هم میدونین! » و رو به تورمیس می کند و می گوید: «تورو به جرم تهمت زدن و اقدام به انحراف قانون و مخفی کردن مدرک جرم. » و رو به چیچک می کند و می گوید: «تورو هم به جرم مجبور کردن به تغییر بازجویی با تهدید و علی رو به جرم اقدام به قاتل عمد میندازم زندان.»

و مدارک بیمارستان را از تورمیس می خواهد. چیچک جلو می رود و از تورمیس می خواهد تسلیم چلبی نشود اما تورمیس که ترسیده مدارک را به دست چلبی می دهد.
اوزان به دیدن کمیسر کورکوت می رود تا بتواند راضی اش کند که آدرس خانه ی عدنان را به او بدهد. لحظه ی آخر کمیسر آدرس را به دستش می دهد. از طرفی هم چلبی به عدنان زنگ می زند و از او می خواهد فورا پیش اثین برود و او را به جای امنی ببرد.
رویا و عمر پیش تورمیس می روند تا مدارک را از او بگیرند اما تورمیس می گوید که کمکی از دستش برنمی آید و در را به رویشان می بندد. اما چیچک قبل از رفتن رویا و عمر به آنها خبر می دهد که چلبی تهدیدشان کرده و حتی جای اثین را هم حالا عوض کرده است.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا