خلاصه داستان قسمت ۳۳ سریال ترکی داستان یک پری + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران سریال های ترکی خلاصه داستان قسمت ۳۳ سریال ترکی داستان یک پری را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. این سریال جذاب درام در رابطه با دختری است که قصد دارد زندگی‌اش را به طریقی نادرست تغییر دهد. هنگام ارتکاب جرم نیز تصادف شدیدی کرده و ماجرا آغاز می‌شود. سریال ترکی داستان یک پری بعد از اتمام پخش سریال مستاجر بی نقص روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یک ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Alina Boz, Taro Emir Tekin, Nazan Kesal, Hazal Filiz Küçükköse, Müfit Kayacan, Mustafa Mert Koç, Tülin Ece, Baran Bölükbaşı, Kadir Çermik, Bilgi Aydoğmuş, Okan Urun, Şener Savaş, Canan Atalay, Ali Aksöz, Merve Oflaz.

یه لینک برای اونور فرستاده میشه که وقتی تو لینک میره خبری را میبینه در خصوص ملاقات ظفر و زینب باهمدیگه اونور با دیدن اون عکس ها بهم میریزه و سریعا از اونجا میره. اونور سریع به زینب زنگ میرنه او که با فیگن و مریح تو جلسه کاری هست از اتاق بیرون میره تا جواب بده اونور ازش میپرسه کجایی؟ زینب میگه شرکته اونور میگه نزدیکم بیا پایین و قطع میکنه. همان موقع فیلیس لینکو برای زینب هم میفرسته و میگه این چیه؟ زینب با دیدن اون خبر شوکه میشه. مریح با دیدن اون خبر شوکه میشه و فکر میکنه کار فیگن خانمه و باهاش دعوا میکنه وقتی میخواد از اونجا بره فیگن میگه که زینب دخترمه مریح شوکه میشه و همان موقع زینب هم وارد اتاق میشه. زینب حرف فیگن را نشنیده و به خاطر اتفاق پیش اومده استرس داره و ناراحته فیگن و مریح سعی میکنه آرومش کنن. بعد از رفتن زینب مریح از فیگن میپرسه ماجرا چیه؟ زینب خودش خانواده داره! فیگن میگه نباید فعلا خودش چیزی بفهمه بعدا تعریف میکنم واست. هاریکا به اتاق امید میره و ازش میخواد تا خودشو جمع کنه و به شرکت بره تا برنامه هایی که داشتن عملی کنه آنها سر این موضوع باز هم باهم بحث میکنن. اونور و زینب باهمدیگه بحث میکنن و اونور ازش توصیح میخواد و میگه مگه من نگفتم نمیخوام دیگه دروغ بشنوم؟ من هی میخوام دهن مردمو ببندم ببین تو چیکار میکنی؟! زینب میخواد تا واسش توضیح بده.

فوآد به شرکت پیش نسلیهان میره و میخواد تا تاریخ تعیین کنن برای عقد، نسلیهان گوشیشو رو ضبط صدا گذاشته و میگه تو میخوای منو دیوونه کنی؟ بعد از این همه اتفاقی که افتاده؟ فوآد میگه که ازشون سهام میخواد تو شرکت نسلیهان کلافه میشه و سپس بحث را میکشونه سمت صدای ضبط شده ای که دست فوآد داره، فوآد میفهمه و رو برگه مینویسه نمیتونی با بازی خودم، خودمو شکست بدی روی سهام جدی ام و از اونجا میره. نسلیهان ماجرارو برای هاریکا میگه که او با عصبانیت میگه باید این کارو میزاشتی بر عهده من. زینب همه چیزو برای اونور تعریف میکنه که او با کلافگی میگه تازه الان باید اینارو به من بگی؟ سپس زینب را میرسونه شرکت و خودش میره سمت شرکت خودشون. او پیش خانواده اش تو شرکت میره و ازشون میپرسه که چرا اونو اصلا در جریان نزاشته بودن! سپس بعد از کمی دعوا میگه بدون اطلاع دادن به من هیچ کاری نکنید! اونور میخواد از شرکت بره که آلپ بهش میگه امید خانم نیومده زنگم میزنم جواب نمیده امروزم یه جلسه مهم دارن! اونور به خونه میره، او به اتاق امید رفته و باهاش صحبت میکنه و آرومش میکنه سپس بهد از بهتر کردن حالش از اونجا میره. یه نفر به اونور پیام داده و میگه همه چیز اونجوری که خواستین انجام شد قربان.

پست برای زینب به بسته میبره خونه اش از طرف اونور. او برای زینب یه پیغام نوشته که ساعت ۸ آماده باشه میاد دنبالش و یه پیرهن فرستاده. زینب گریه میکنه و میگه میخواد شیک باشم و اینجوری ازم جدا بشه؟ مریح میگه یعنی همه ی این رفتارا برای هورموناته؟ سپس دلداریش میده و باهاش حرف میزنه که اونجوری که فکر میکنه نیست. وسط جلسه تو شرکت  امید میره و همگی جا میخورن امید با فروش تاسیسات مخالفت میکنه و میگه من نمیخوام بفروشم میخوام دوباره راه اندازیش کنم! هاریکا بعد از جلسه تو اتاق با امید دعوا میکنه و سرزنشش میکنه واسه مخالفت کردن باهاش امید میگه بهتره به حضور من تو شرکت عادت کنی چون دیگه حرفات رو من تاثیر نداره و از وانجا میره. شب اونور به دنبال زینب میره و باهمدیگه به طرف رستوران میرن. دم در زینب با دیدن خبرنگارها میگه اینجا که خبرنگاره؟! اونور میگه واسه همین اومدیم سپس به داخل میرن و باهمدیگه صحبت میکنن اونور ازش میخواد تا دیگه بهش دروغ نگه زینب میگه باشه ولی ازت میخوام بهم نگی که دیگه نمیتونی بهم اعتماد کنی! سپس بعد از کمی صحبت کردن و غذا خوردن میخوان برگردن که خبرنگارها ازشون درباره صحت خبر پخش شده میپرسن اونور میگه همش کذبه و مربوط میشه به روابط خانوادگی همونجوری که میبینین هنوز نامزدمه و عروسی هم در پیش داریم سپس سوار ماشین میشن و میرن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی داستان یک پری + تصویر

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا