خلاصه داستان قسمت ۳۴۵ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۴۵ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۴۵ سریال ترکی خواهران و برادران
همگی در خانه اورهان جمع شدند و سوزان هم به آنها ملحق شده سپس اورهان برای همه داشتن سالی خوب را آرزو میکند قرار است بچهها بعد از خوردن شام در خانه تولگا جمع بشن و سال تحویلو پیش هم باشند. در کلوب لیدیا وقتی آکف را در لباس پارکبان میبیند جا میخوره سپس خندهاش میگیرد بعد از کمی صحبت کردن آنها به داخل میرن و نباهت از راه میرسه اکف به خاطر سرد بودن هوا ازش میخواد به داخل کلوب بیاد اما نباهت میگه تو با بقیه کارکنان هیچ فرقی نداری امشبم کلوب شلوغ میشه سر پستت بمون و به داخل میره، آکف حرص میخوره. شوال و گلتن با هم میز شام مفصلی چیدن که ایاس و یاسمین بهشون میگن ما میخوایم بریم خونه تولگا و نیستیم صرب حوصله اون جمعو نداره و با آنها نمیره سپس به طرف اتاقش میره. بچهها در خانه تولگا جمع شدن و درباره اتفاقات خوب و بدی که در آن سال واسشون پیش اومده حرف میزنن لیدیا به تولگا زنگ میزنه و تولگا ازش میپرسه چرا به اونجا نیومده؟ او میگه حوصله ندارم و سراغ صرب را میگیره که او میگه صرب تو خونه من چیکار میکنه آخه؟! آکف به داخل کلوب رفته و با گارسون ها در حال خوش و بش کردن و دسر خوردنه. نباهت از اینکه اکف به جای ناراحتی و پشیمانی در حال قهقه زدن و فقط به فکر شکمش هست ی و کلافه میشه سپس به سراغش میره و میگه من تصمیممو گرفتم و میخوام طلاق بگیرم آکف شوکه میشه.
لیدیا به خانه شوال و به اتاق صرب میره او اول با دیدنش جا میخوره اما بعد وقتی میفهمه لیدیا میخواد با او بره بیرون و سال تحویلو با هم باشند خوشحال میشه اما به روی خودش نمیاره و اول مخالفت میکنم سپس لیدیا به زور او را با خودش میبره. در کلوب نباهت سر میز یامان و ثریا رفته و با همدیگه شام میخورن و خوش میگذرونن بعد از رفتن نباهت آکف که به خنده و خوشحالی آنها حسادت میکنه به سر میزشون میره و با خوشحالی به یامان تبریک میگه آنها وقتی دلیل تبریکو میپرسن آکف به یامان میگه که داری دوباره بابا میشی سوزان حامله است آنها شوکه میشن که ثریا حلقهاش را با عصبانیت روی میز میکوبد و از آنجا میره. یامان به دم در خانه سوزان رفته و ازش میپرسه که چرا حاملگیشو پنهان کرده سوزان میگه نمیخواستم رابطتون خراب بشه یامان میگه ثریا وقتی فهمید حلقه را پس داد ولی من اصلاً ناراحت نیستم اتفاقا خوشحال هم هستم چون ثریا را دوست نداشتم و از روی لجبازی با تو با او نامزد کردم سپس بعد از کمی حرف زدن یامان به داخل میره تا سال تحویل و کنار هم باشن.
آکف از حیاط نباهت و بهار را داخل خانه میبیند و بغض میکنه سپس نباهت را صدا میزنه تا او را ببخشد اما نباهت با ریختن سطل آبی روی سرش او را از آنجا بیرون میکنه. در خانه اورهان فاطما با دیدن عروسک امل یهو یادش میاد که پولها رو کجا گذاشته و با همدیگه خوشحالی میکند بچهها در خانه تولگا در حال بازی کردن و آهنگ خوندن و رقصیدن هستند که عمر میره آبمیوه بخره و بیاد. تو مسیر برگشت دو نفر از آدمهای چنگیز او را کتک میزنند به خاطر پس نگرفتن شکایتش. موقع تحویل سال میرسه و بچهها در خانه شمارش معکوس را شروع میکنند و بعد از تحویل سال خوشحالی میکنن و همدیگرو در آغوش میگیرند عمر که رو زمین افتاده به آتش بازی سال تحویل در آسمان نگاه میکند و به خودش میگه سال نوت مبارک عمر ارن و شروع میکنه به خندیدن…