خلاصه داستان قسمت ۳۴ سریال ترکی تو در بزن + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۴ سریال ترکی تو در بزن (تو در خانه ام را بزن) را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی تو در بزن به تهیه کنندگی شرکت  MF Yapım از شبکه Fox TV پخش می شود و کارگردانی آن به عهده کارگردان مشهور و خوشنام ترک اوندر میهلار Ender Mıhlar میباشد. هانده ارچل و کرم بورسین که نقش های اصلی داستان را به عهده دارند مهمترین دلیل جذابیت این سریال است. ( Sen Çal Kapimi ) یا همان تو در خانه ام را بزن شنبه ها از ساعت ۲۱:۳۰ به وقت ترکیه به مدت ۱۳۰ دقیقه از شبکه فاکس پخش میشود.

خلاصه داستان قسمت ۳۴ سریال ترکی تو در بزن

انگین به خنده و شوخی پیشنهاد می دهد تا همراه فرید در روز عقد سرکان، پشت سرش آهنگ پشیمانی را بخوانند! جرن و پیرل این را که می شنوند بیشتر عصبانی می شوند و جرن وقتی به فرید گیر می دهد فرید به اشتباه می گوید: «چرا انقدر بزرگش میکنی جرن؟ ما که انگار رابطه ای هم نداریم. » جرن می گوید: «باشه! پس از این به بعد رابطه ای هم نخواهیم داشت! » فرید هر چقدر می خواهد به او توضیح بدهد جرن از او رو برمیگرداند.
وقتی سرکان در مورد پروژه ای که باید کنسلش کند و کلی وقتش را گرفته به انگین می گوید و اضافه می کند: «نمیدونم به ادا چطور بگم. نباید با این مسئله درگیرش کنم خیلی خسته شدم و از طرفی اون برای عروسی خیلی ذوق داره. نمیدونم این همه عجله برای چی بود. » ادا حرف های او را می شنود و با فکر این که سرکان در مورد عروسی شان صحبت می کند بغض می کند. کمی بعد وقتی ادا به استادش زنگ می زند تا پروژه اش را کنسل کند می گوید: «نمیدونم چطور میتونم برسونم. پشیمونم. شاید نباید انقدر عجله میکردم. هم تو زندگی کاریم تاثیر میذاره و هم شخصیم. » سرکان هم حرف های او را می شنود و ناراحت می شود.

وقتی مسئول تدارکات دوباره برای بررسی و تایید گرفتن از انها سر میزند، ادا و سرکان که هرکدام فکر می کند دیگری میلی به این عروسی ندارد، نظر خاصی نمی دهند و بی تفاوت از مقابل انتخاب کیک و میز و تزئینات رد می شوند. مسئول تدارکات که متوجه این موضوع شده می گوید: «ببنید اگه مطمئن نیستید در مورد این عروسی هنوز دیر نشده میتونید کنسلش کنید. » ادا به او می گوید که بهتر است از همان آیدان خانم همه چیز را بپرسد.
سرکان و فرید و انگین تصمیم گرفته اند تا به یک منطقه ی کوهستانی برای گردش بروند. ادا که این موضوع را متوجه می شود منظوردار می گوید: «آره برو! یکم دور بمون شاید حالت سرجاش اومد. » سرکان می گوید: «این جدایی خوبه واسمون. » ادا که از حرف او ناراحت شده بدون حرفی می رود و شب در این مورد به دخترها و پیرل می گوید. فیفی که همیشه بدبین است می گوید: «مطمئن باشین اینا برای دختربازی رفتن! » ادا که فکرش پیش سرکان مانده می گوید: «پس پاشین ما هم بریم! » دخترها هم قبول می کنند.
اردم به دروغ به سرکان می گوید که انگین از او هم دعوت کرده تا همراهشان برود و سرکان با این که از این موضوع عصبی می شود قبول می کند.

سیفی به آیدان پیشنهاد می دهد حالا که قرار است با آیفر فامیل بشوند همراه او یک کاری انجام بدهند که بیشتر با هم آشنا بشوند. آیدان هم فکری می کند و از آیفر می خواهد همراهش به سالن زیبایی برود.
وقتی سرکان و انگین و فرید و اردم در هتل تفریحگاه هستند، سه نفرشان کسل و ناراحت هستند و فکرشان پیش دخترها مانده. همان موقع ادا و بقیه از راه می رسند و از پشت مبل به آنها خیره می شوند. انگین و فرید و سرکان تصمیم می گیرند همان موقع به دخترها زنگ بزنند اما دخترها فورا گوشی شان را خاموش می کنند. بعد اردم به فیفی زنگ می زند و فیفی و ملو که هول شده اند سعی می کنند گوشی را خاموش کنند اما گوشی از دستشان روی مبلی که پسرها نشسته اند پرت می شود! بعد هم اردم فیفی را می بیند و دخترها با قیافه ی حق به جانب مجبور می شوند جلو بروند. سرکان و انگین و فرید از دیدن آنها خوشحال می شوند اما دخترها فورا از جایشان بلند می شوند و انها را تنها می گذارند.

شب ادا و سرکان فرصت پیدا می کنند تا تنها باشند. هردو با دلخوری در مورد این جدایی صحبت می کنند و ادا می گوید: «تو به نظر خیلی خسته میای میخوای عروسی رو عقب بندازیم؟ » سرکان هم قبول می کند و که ادا که انتظار این را نداشت با ناراحتی پیش دخترها برمی گردد. کمی بعد ادا به سرکان در مورد این که صحبت کردنش را شنیده و فهمیده سرکان از این ازدواج پشیمان است را می گوید. سرکان آن را رد می کند و می گوید که در اصل او صحبت ادا با دوستش را شنیده که در مورد این ازدواج مطمئن نیست. ادا که متوجه اشتباهش شده می گوید: «پس دوتامون هم دچار سوتفاهم شدیم. » و سرکان را می بوسد