خلاصه داستان قسمت ۳۴ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۴ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۳۴ سریال ترکی محکوم
قسمت ۳۴ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۳۴ سریال ترکی محکوم

در مسیر رفتن به محله فیرات، او به یاد می آورد که چاقو را داخل یک عمارت انداخته بود آن ها وقتی به اونجا میرن عمارت را پیدا میکند. فیرات جلوی عمارت میره و روی تابلو می خواند که نوشته این عمارت متعلق به یساری‌ست، او حسابی تعجب میکنه! دادستان ارول به محل کار طاهر میرود و بهش میگه ازت شکایت شده به جرم تخلف در پرونده فیرات، طاهر جا میخوره که ارول بهش میگه ادعا کردن تو پرونده فیرات دست کاری کردی حتی فیلم های دوربین های مدار بسته را پاک کردی و گفتن که در شب حادثه به خونه فیرات رفته بودی سپس به طاهر میگه ازت برادرانه می خوام هرچی که هست را بهم بگی تا بتونم بهت کمک کنم، طاهر وقتی میبینه چاره ای نداره حرف های او را تایید میکند. باریش سر قرار با رفیع میره او درباره جاسوس ازش سوال میپرسه باریش بهش میگه متوجه شده که جاسوس برادرش باریش بوده که الان مرده رفیع بهش میگه باید بهم با مدرک ثابت کنی که جاسوس باریش بوده! فیرات به همراه همراهانش به می خانه برمیگردد. فیرات سریعاً با لپ تاپ فیلم های دوربین های مدار بسته سمت عمارت یساری را زیر نظر می گیرد و میبینه که نگهبان زیادی در آنجا هست. همان موقع باریش فیلمی از نازلی برای فیرات می فرستد و در انتها به فیرات میگه که میخواد ببینمش و باهاش قرار ملاقات میزاره فیرات شک میکنه و با خودش میگه حتما باریش نقشه ای چیزی داره و میخواد کاری بکنه. فیرات فکری به سرش میزنه و قبول میکنه و بهش میگه باید تو عمارت یساری قرار بگذارند و هیچکس هم به جز خودشون اونجا نباشه تا از این طریق سراغ چاقو هم برود باریش قبول می کند. مدیر زندان بکیر را صدا میزنه و بهش میگه مطمئنم که تو به فرار کردن فیرات کمک کردی!

حتی لباس های پلیس را هم با جعبه های ذرت آوردی داخل و ازش میخواد تا همه چیز را واسش توضیح دهد و اعتراف کنه اما بکیر این کارو نمیکنه و تمام وسایل کاریش را روی میز می گذارد و میگه آره من کمک کردم و الانم دیگه نمیخوام جایی که عدالت توش برقرار نیست کار کنم سپس با کنایه و طعنه بهش میگه من می خوام برم دنبال حقیقت ولی انگاری شما فقط دنبال قدرتین نه حقیقت و عدالت! سپس از زندان بیرون میره. باریش به طرف خانه می رود وقتی وارد خانه میشود با دیدن نازلی در آنجا که در حال بازی کردن با جان است حسابی شوکه میشه سپس از بوگه میپرسه که اینجا چه خبره؟ چرا نازلی را آورده اینجا؟ او با عصبانیت بهش میگه یه دختر بچه را توی اتاق حبس کردی؟ فکر میکنی این کار درستیه؟ سپس طرف نازلی را می گیرد. باریش با عصبانیت به ساشا زنگ میزنه و بهش میگه چرا نازلی را به بوگه دادی و او را سرزنش می کند، ساشا بهش میگه بوگه با دعوا و تهدید اومد نازلی را از اینجا برد و من چاره دیگه ای نداشتم. باریش که دنبال مدرک ساختن هست تا باریش را به عنوان خبرچین و جاسوس به رفیع معرفی کنه لباس ها و تیپ و ظاهر قبلی خودش را میزند تا وقتی وارد عمارت میشود دوربین های مدار بسته مدرکی برای جاسوسی باریش شو. فیرات وقتی وارد عمارت میشه از دیدن ظاهر باریش حسابی شوکه میشه و تعجب میکند آنها سر میز شام می نشینند و باریش از فیرات میخواد تا جای چاقو را بهش بگه از طرفی فیرات هم سراغ دخترش را می گیرد در همین حین زمانی که آنها در حال بحث کردن و غذا خوردن هستند قنبر، پاشا و حاجی با توجه به نقشه ای که فیرات بهشون داده بود وارد عمارت میشن و آن زمینی که فیرات گفته بود را پیدا می‌کنند و شروع به کندن آن زمین می کنن.

بعد از غذا خوردن باریش از فیرات میخواد تا با هم دیگه به حیاط عمارت برن. فیرات بهانه می آورد تا موفق شود به حیاط نرن و زمان بخرد اما باریش به یاد می‌آورد که وقتی فیرات بهش گفته بود که در عمارت قرار بگذارند باریش به ساشا گفته بود او هم با تحقیق کردن و دیدن دوربین متوجه می‌شود که آن عمارت نزدیکِ خانه‌ی فیرات هست و به باریش گفته بود شاید چاقو در حیاط عمارت پنهان شده که فیرات آنجا قرار گذاشته! حاجی، قنبر، پاشا موفق می‌شوند تا کیفی را زیر زمین پیدا کنند همان موقع ساشا با اسلحه به طرفشان می رود و با اسلحه گرفتن به سمتشان تهدیدشان می‌کند که کیف را به او بدهد. همان موقع باریش و فیرات هم از داخل عمارت به بیرون می آیند و به طرف آنها میروند فیرات کیف را از آنها می گیرد اما هرچی ساشا بهش میگه کیف را بهش نمیده همان موقع صدای آژیر ماشین پلیس به گوش می رسد و همگی می ترسند…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا