خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۳۵ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۵ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی خواهران و برادران

همگی تو خونه شنگول جمع شدن و در حال غذا خوردن هستن. شنگول حسابی آنها را تحویل میگیره و مدام غذای عمر را شارژ میکنه. اورهان میگه خیلی وقت بود اینجوری دور هم جمع نشده بودیم، چقدر امشب خوب شد همگی تایید میکنن که اورهان میگه انگار تولدی چیزیه شنگول یهو میگه آهان گفتی تولد داشت یادم میرفت سپس میره و یه گوشی میاره و به عمر میده. عمر جا میخوره و میگه این چیه زن عمو؟ شنگول میگه رفتم قسط لوازم خونه این ماهو بدم اینو دیدم یاد گوشی شکستتون افتادم گفتم تولد تو و آسیه هم که هست واستون خریدم! همگی از این رفتارهای شنگول شوکه شدن و اورهان خوشحال میشه آسیه با تعجب میگه واسمون گوشی گرفتین زن عمو؟ شنگول میگه آره عمرم قدیر تشکر میکنه و میگه ولی گوشیو درست کرده بودم لازم نبود شنگول میگه بالاخره عمرمم بزرگ شده کار داره آسیه جونم بزرگ شده بالاخره شاید کسی بخواد بهش زنگ بزنه باهاش حرف بزنه! اوگولجان میگه مادرم به خدا یه چیزیش شده! آنها وقتی به خانه خودشان برمیگردن عمر میره تا برای امل ادامه داستانشو بگه آسیه از تو جیب کاپشن قدیر سی دی پیدا میکنه و ازش میپرسه که این چیه دیگه؟ قدیر سریعا به هوای هواخوری بیرون از خونه میرن و بهش میگه چیزی نیست یخورده درد داشتم رفتم دکتر اون سی دی هم مال همونه! آسیه باهاش حرف میزنه و میپرسه که چرا نمیره کلانتری تا شکایت کنه! قدیر میگه آخه. یر پول کلی از همین آدم ها هست کدومشونو بگیرن آخه؟ بعد من چهره شونو خوب ندیدم که! آسیه میگه ولی به من گفتی کنار دریا که! آسیه متوجه میشه که چیزیو پنهان میکنه و قدیر مجبور میشه ماجرارو کامل واسش تعریف کنه آسیه ناراحت میشه که چرا گذاشت تولگا اون بلارو سرش بیاره قدیر میگه مجبور بودم وگرنه میرفت سر عمر یه بلایی سرش میاورد!

فردای آن روز باهم به مدرسه میرن. وقتی عمر و اوگولجان تو حیاط هستن یه توپ تو سر عمر میخوره که میبینه عایشه ست. او پیششون میره و میگه گفتم همونجوری که قبلا یکبار شروع شد حالا من اینجوری شروع کنم سپس عمر و اوگولجان جا میخورن و لبخند میزنن. بعد از رفتن عایشه اوگولجان به عمر میگه شما که رابطه تون درست شده مثل قبلیم! عمر میگه مثل اینکه سپس سر کلاس میرن. بعد از تمام شدن مدرسه آیبیکه تو کلاسه که جزوه از استادش بگیره. برک پیشش میره و سعی میکنه باهاش صحبت کنه و ارتباط برقرار کنه اما آیبیکه با عصبانیت میگه تو چجوری روت میشه واقعا؟ برک میگه ببخشید خوب من واقعا نمیخواستم به پدرت آسیبی بزنم من طرف حسابم قدیر بود اون اتفاق ناخواسته بود! سپس عذرخواهی میکنه و پیشنهاد میده تا باهم برن قهوه بخورن و یخورده بگردن آیبیکه به مسخرگی گوشیو میزاره دم گوشش و میگه اوگولجان شما برین من کار دارم با اتوبوس بعدی میام سپس رو به برک میگه فکر کردی من اسگولم؟ اون بلارو سر بابام آوردی، سر عمر اون بلارو آوردی بعدشم که اومدی خونمون اونارو مسخره میکردی بعد توقع داری من با تو بیام قهوه بخورم؟ سپس سیلی تو صورتش میزنه و از اونجا میره برک با خودش میگه عجب دختریه! از همین اخلاقشه که خوشم میاد ازش. عمر و قدیر تو خانه سوزان خانم در حال کار کردن هستن که شنگول با یه ظرف غذا به اونجا میره و بعد از سلام و احوال پرسی گرم با سوزان میگه شنیدم بچه ها بعد از مدرسه میان اینجا برای رنگ کاری گفتم با شکم خالی که نمیشه واسه همین دلمه بادمجان درست کردم گفتم بیارم واستون سوزان تعارفش میکنه به داخل. عمر و قدیر با دیدن شنگول و این کارش تعجب میکنن. وقتی تنها میشن عمر به قدیر میگه دیشبو فکر کردم واسه آشتی کردن با عمو اون کارو کرده ولی امروز چی؟ قدیر میگه هرچی تو فکرشو به زودی میفهمیم!

شنگول به هوای دستشویی رفتن به یکی از اتاق های بالا میره و از تو برس، موهای سوزان خانم را لای دستمال کاغذی میزاره که بتونه آزمایش دی آن ای را بگیره و از خانه میره. بعد از رفتن شنگول هاریکا میاد و با دیدن اونا عصبی میشه و میگه اینا هنوز اینجان که! بعد از کمی غر زدن میگه سریعا کارتونو تموم کنین برین همون مرغدونیتون و میره. سوزان از طرف هاریکا معذرت خواهی میکنه و ماجرای مرغدونی میپرسه عمر میگه ما تو مرغدونی خونه عموم زندگی میکنیم الان اصلا مرغدونی نیست چون مثل خونه درستش کرده عموم خیلیم قشنگه ولی هنوز فراموش نکردن دیگه سوزان یاد پولی میوفته که به شنگول داده بود تا به دست اونا برسونه و ازشون میپرسه ببخشید فضولی میخوام بکنم ولی گفتم بپرسم چرا با پولی که من بهتون دادم یه جاییو کرایه نکردین؟ آنها جا میخورن و متوجه میشن که شنگول از سوزان پول گرفته اما به اونا هم نداده قدیر میگه راسیتش ما از قبل یخورده بدهکار بودیم اونارو صاف کردیم بعد ببخشید انقدر درگیر بودیم یادمون رفت ازتون تشکر کنیم سپس ازش تشکر میکنه سوزان میگه خواهش میکنم. شب مظلوم فیلم هایی که قدیر از پدر و مادرش بهش داده را با فیلمی که خودش ازشون گرفته بود میکس میکنه و داخل کلبه را مثل سینما درست میکنه سپس وقتی عمر به اونجا میاد و میپرسه اینجا چخبره که بهش میگن برو به عمو اورهان و خانواده اش بگو بیان اینجا تا ببینین چی به چیه. آنها جمع میشن و با دیدن اون فیلم حسابی گریه میکنن و حال دلشون زیر و رو میشه اورهان تشکر میکنه. برک با دوروک در حال بازی کردن هستن که برک پنهانی اعتراف دوروک به عشقش نسب به آسیه را ضبط میکنه. ملیسا پیش هاریکا میره و او باهاش دعوا میکنه که چرا اونو گذاشته کنار به جاش از آسیه طرفداری میکنه سوزان میاد و بهش میگه رفتارت با دوستت درست نیست سپس ملیسا از اونجا میره که هاریکا حتی نمیره بدرقه اش کنه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا