خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی داستان یک پری + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران سریال های ترکی خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی داستان یک پری را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. این سریال جذاب درام در رابطه با دختری است که قصد دارد زندگی‌اش را به طریقی نادرست تغییر دهد. هنگام ارتکاب جرم نیز تصادف شدیدی کرده و ماجرا آغاز می‌شود. سریال ترکی داستان یک پری بعد از اتمام پخش سریال مستاجر بی نقص روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یک ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Alina Boz, Taro Emir Tekin, Nazan Kesal, Hazal Filiz Küçükköse, Müfit Kayacan, Mustafa Mert Koç, Tülin Ece, Baran Bölükbaşı, Kadir Çermik, Bilgi Aydoğmuş, Okan Urun, Şener Savaş, Canan Atalay, Ali Aksöz, Merve Oflaz.

زینب سر پدرش داد میزنه و ازش میخواد تا حقیقتو بگه صمد به زینب میگه این چرت و پرت ها چیه داری میگی؟ کی اینارو بهت گفته؟ تو دختر منی! زینب باهاش دعوا میکنه و از میخواد تا بگه حقیقتو و ادامه میده اون زن اومد برگه آزمایشو جلو گذاشت و گفت تو دختر منی! صمد میگه دروغ گفته زینب میگه برای آخرین بار ازت میپرسم اگه نگی حقیقتو میرم آزمایش میدم اگه درست باشه دیگه اصلا نمیبخشمت! فهمیدی؟ حالا بهتره بگی واقعیتو! صمد همه چیزو واسش تعریف میکنه و زینب جا میخوره و با ناراحتی بهش نگاه میکنه فیلیس میاد و زینب ازش میپرسه تو میدونستی؟ فیلیس میگه من اون موقع خیلی بچه بودم! از کجا باید میدونستم! تنها چیزی که یادمه اینه که بابا اونموقع داشت پول میشمرد! زینب میگه پول؟ تو ازشون پول گرفته بودی؟ صمد میگه نه اونجوری واسه خرج و مخارجت بود زینب با حالی داغون از اونجا میره. وقتی بیرون از خانه میره با دیدن اونور بغلش میکنه و ازش میخواد تا اونو هرچی سریعتر از اونجا ببره. هاریکا مدام به طفر میگه تا ها دو بهش بده ظفر تعجب کرده و میگه مطمئنی فقط واسه صدای نسلیهان انقدر تاکید داری که هاردو بگیری؟ هاریکا میگه آره پس چی؟ ظفر میگه آخه یه قایل به اسم تو بود که رمزشم فرق داشت! اون چی بود؟

هاریکا جا میخوره و میگه من چه میدونم! ظفر پافشاری میکنه و میگه نکنه تورو تهدید میکرده! فیلم های عروسیم گیر آورده بود؟ هاریکا از فرصت استفاده میکنه و میگه آره بعد ازم میخواست تا با نسلیهان حرف بزنم تا سهام بهش بده با فیلما تهدیدم میکرد سپس گریه میکنه تا بحث عوض بشه که ظفر آرومش میکنه و میگه خیلی خوب تموم شد دیگه. زینب به خونه اش رفته و با مریح درد و دل میکنه اما وقتی ماجرای فیگن را بهش میگه میبینه که او اصلا تعجب نکرده زینب با تعجب میگه نکنه تو میدونستی؟ واسه همین آوردیش تو زندگیم آره؟ مریح واسش تعریف میکنه اما زینب با عصبانیت اونو از خونه اش بیرون میکنه. بعد از رفتن مریح اونور به اونجا میاد و زینب با گریه بهش میگه که مریح از همه چیز خبر داشته اونور! اونور او را آروم میکنه. مریح با عصبانیت میره پیش فیگن و باهاش دعوا میکنه و میگه به خاطر شما همه چیز خراب شده! حالا باید چیکار کنیم؟ بعد از گذشت چند ساعت مریح به اونور پیام میده و حال زینب را میپرسه و میگه آروم شده یا نه؟ از حالش بهم خبر بده نگرانم. اونور میره پیش زینب و سعی میکنه باهاش حرف بزنه تا مریح را ببخشه اما فایده ای نداره.

فردای آن روز زینب و اونور به بیمارستان برای سونوگرافی میرن. دکتر بهشون میگه همه چیز طبیعی و نرماله و جای نگرانی نیست دیگه با خیال راحت میتونین برین به همه خبر بدین که حامله هستین. اونور و زینب حسابی خوشحال میشن و بیا شنیدن صدای قلب بچه شون ذوق میکنن. صمد لباس های بچگی زینب را جمع کرده و به فیلیس میگه میخوام برم اینارو بهش بدم ببینم مارو فراموش میخواد بکنه مادرشم میتونه! باید اول ازش خداحافظی کنه و واسه زحمتایی که کشیده تشکر کنه و به طرف خانه زینب راهی میشه. ظفر قبل از خواب تو اتاقش سعی میکنه تا رمز فایل صوتی هاریکارو ویدا کنه اما موفق نمیشه. فردای آن روز تو شرکت خبر اینکه زینب دختر فیگن کلیجی هست به گوش هاریکا و بقیه میرسه. نسلیهان میخنده و میگه ببین توروخدا جه بلاهایی سرمون اومد! هاریکا میگه اول با هویت جعلی ملیس وارد زندگیمون شد بعد شد زینب! نسلیهان میگه بعد از ازدواجش شد یه کوکسال! هاریکا میگه حالا هم که فهمیدیم یه کلیجی بوده! ظفر با طعنه میگه دیگه من از چیزی تعجب نمیکنم سپس به مادرش میگه اگه رازی تو زندگی هست بهمون بگو الان وقتشه! صمد به خانه زینب رسیده و او از اونور میخواد تا توی اتاق منتظر بمونه زینب در خانه اش را باز میکنه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی داستان یک پری + تصویر

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا