خلاصه داستان قسمت ۳۶۰ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۶۰ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۶۰ سریال ترکی خواهران و برادران
اورهان به خانه شوال رفته تا ازش تشکر کنه به خاطر کمکی که بهشون کرده شوال بابت شیرینی تشکر میکنه و میپرسه تا ببینه مشغول به کاری هست یا نه او میگه نه که شوال او را به عنوان راننده شخصیش استخدام میکنه اورهان خوشحال میشه و قبول میکنه. تو کلاس سوسن و یاسمین و الیف با عمر و اوگولجان و تولگا بد رفتاری میکنن و آسیه میپرسه که چیشده که شما همگی باهم یهو دعواتون شده؟ استاد میاد و کسی چیزی نمیگه. بعد از کلاس استاد بوراک و استاد فیلیس پیش آسیه و ایاس میرن و بهشون میگن که از نقد سریالتون خیلی خوشم اومد از ایده عکاسی با موضوع استانبولم خیلی خوشم اومد و ازشون میخواد تا باهمدیگه عکاسی کنن از استانبول بعد از رفتنشون ایاس میگه اگه نخوای من خودم تنهایی انجام میدم مجبور نیستی آسیه میگه نه مشکلی ندارم ایاس خوشحال میشه. تو کلوب وقتی شرکا جمع شدن و نباهت میگه که آیلا را برای مدیریت کلوب استخدام کردم گوکان جا میخوره و مخالفت میکنه اما نظرش تاثیری نداره وقتی آیلا داره میره گوکان جلوشو میگیره و باهم حرف میزنن سپس وقتی میبینه آیلا کوتاه نمیاد با حرفاش تهدیدش میکنه که بهتره دورش نپلکه که واسش بد نشه. آکیف به خانه اورهان رفته تا اگه از اداره پست بسته ای اومد او زودتر تحویل بگیره فاطما حسابی ازش کار میکشه.
تو مدرسه اوگولجان و آیبیکه با صرب وقتی میبینن که اورهان از پشت رول ماشین شوال پیاده میشه شوکه میشن. صرب از مادرش میپرسه که آدم قحط بود؟ شوال میگه با نصف قیمت راضی شد کار کنه صرب در آخر قبول میکنه. آسیه و ایاس رفتن به دریا و اونجا در حال عکس گرفتن هستن ایاس به آسیه آموزش عکاسی میده. آنها با همدیگه میرن به یه مکان خرابه که یکدفعه با شنیدن صداهایی خودشون پنهان میکنن اونجا دو نفر به یه مرد حمله میکنن و در آخر میکشنش آسیه میترسه و پاش میخوره به تکه فلزی که اونا متوجه حضور شخصی میشن. آسیه و ایاس یکدفعه باهم شروع میکنن به دویدن و با موتور از اونجا دور میشن. قاتل ها کیفی تو مسیر پیدا میکنن که متوجه میشن آسیه را کجا پیدا کنن. برک به آیلا رنگ میزنه و ازش میخواد تا برگرده به خونه اما آیلا میگه نه من به زودی خونه میخرم میرم اونجا واسه زندگی و تو کلوبم نباهت واسم کار جور کرده برک میگه چرا؟ تو به کار کردن احتیاج نداری! اینجام خونه خودته برگرد اینجا! آیلا میگه تا وقتیکه پدرت اونجاست من پامو نمیزارم تو اون خونه! آسیه و ایاس به کلانتری رفتن و گزارش میدن چیزیو که دیدن….