خلاصه داستان قسمت ۳۶۲ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۶۲ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۶۲ سریال ترکی خواهران و برادران
تو کلوب آیلا در حال راه رفتنه که حرف های گوکان با دوستشو میشنوه و میفهمه که پولهایی که پسرش بهش داده بود را تو قمار از دست داده و به برک دروغ گفته و بازیش داده او عصبی میشه و یکراست میزه سمت خونه برک. آکیف با ثریا صحبت میکنه و میگه که فاطما ازش کار میکشه ثریا میخنده و میگه به خاطر من واقعا داری کار میکنی اونجا؟ و ازش تشکر میکنه که آکیف میگه فکر کنم بلوف زده چون مگه چقدر راهه تا الان باید پست میرسید دستش دیگه سپس ثریا خیالش راحت میشه. برک و گوکان وقتی به خانه میرن میبینن آیلا اونجا نشسته و آیلا از گوکان میپرسه که پولو چیکار کرده او میگه که ازم دزدیدن آیلا میگه دروغگو خجالت نمیکشی تو چشمام نگاه میکنی و دروغ میگی؟ و به برک میگه چیا شنیده گوکان میگه سناریو خوبی نوشتین و به برک میگه حقیقت نداره او میگه چرا باید مامانم دروغ بگه؟ و گوکان از خونه میره. آیلا با برک حرف میزنه و ازش میخواد حواسش بهش باشه مرد دروغگو و شارلاتانیه. آسیه تو کتابخانه نشسته و در حال کتاب خونده که ایاس پیشش میره و ازش میخواد تا اگه کارش تموم شده برن به عکاسیشون برسن آسیه قبول میکنه. وقتی آسیه تنها میشه مامور پست واسش برای عمر بسته میاره که او باز میکنه و فلشی توس میبینه او فلشو میزنه تو لپ تاپ و فیلمو میبینه و میفهمه ثریا سوزان را کشته و با حالی بد در حال رفتن به خونه ست که ایاس اونو میبینه و دنبالش میره و ازش میپرسه چیشده؟
او میگه باید برم خونه. پشت مدرسه همان مرد قاتل که تعقیبشون کرده بود کمین کرده و جلوی راهشونو میگیره و بهشون شلیک میکنه ایاس دوتا تیر میخوره و آسیه یکی سپس از اونجا میره. اورهان شوال را به کلوب برده که آکیف با دیدن اینکه راننده شوال شده جا میخوره سپس باهم درحال حرف زدنن که از بیمارستان به شوال زنگ میزنن و خبر میدن که ایاس و آسیه تیر خوردن . آنها به طرف بیمارستان راهی میشن از طرفی به عمر هم خبر میدن و او با عجله به طرف بیمارستان راهی میشه. آیلا در حال رفتن از خونه ست که گوکان با همان دوستش که تو کلوب آیلا شنیده بود حرفاشونو اومده اونجا و میگه دوستمو آوردم بگه ماجرارو آنها به داخل میرن و اون دوستش میگه درسته ما اسن حرفارو زدیم ولی بحث برای خیلی وقت پیشه نه تازگیا! برک گیج شده و میگه اصلا بحثو بزاریم کنار آیلا عصبی میشه و از اونجا میره. وقتی همه میرسن تو بیمارستان شوال با عمر به خاطر وضعیت اباس دعوا میکنه و میگه حتما آسیه مصببش شده! دکتر میاد و میگه ایاس حالش خوبه و آسیه عملش موفق آمیز بوده ولی الان تو بخش مراقبت های ویژه ست باید منتظر بمونیم. آنها پشت شیشه اتاق آسیه میرن و بعد از گذشت دقایقی آسیه چشماشو باز میکنه و لبخند میزنه که اونا خوشحال میشن و خدارو شکر میکنن و دکتر خبر میکنن….