خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۳۷ سریال ترکی محکوم
قسمت ۳۷ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی محکوم

فیرات وقتی باریش را در مهمانی می بیند عصبانی میشه و با خودش میگه حتماً او هم متوجه شده که چاقو اینجاست سپس استرس می گیرد  که یک وقت باریش چاقو را زودتر از او پیدا نکند! خواهر آلپر پیش فیرات میره و با همدیگه گرم صحبت می شوند فیرات بحث را به سمت عروسک و کلکسیون آلپر می برد خواهرش بهش میگه که او عروسک هاشو درون اتاق نگه میدارد و درش را هم قفل میکنه. از طرفی ساشا در خانه آلپر در حال گشتن است تا عروسک را پیدا کند او به یک اتاق می رسد که درش بسته است و عصبی و کلافه می شود. بوگه و باریش به سمت آلپر می روند و با هم دیگه سلام و احوالپرسی می کنند. آلپر رفیع را پیش باریش می آورد که باریش از دیدن رفیع عصبانی و کلافه می شود بوگه بعد از چند دقیقه برای آوردن نوشیدنی از پیش آنها می رود فیرات از فرصت استفاده کرده. سپس پیش بوگه میرود او از دیدن فیرات جا خورده و شوکه می شود فیرات ازش میخواد تا برای کمی حرف زدن باهاش برقصد او قبول می کند و فیرات ازش می پرسد که دخترش نازلی کجاست؟ سپس بهش میگه از زندان فرار کردم تا بی گناهیم را ثابت کنم و پیش دخترم برگردم بوگه از ترس باریش به او چیزی نمی گوید فقط نقاشی که نازلی روز تولدش برای پدرش کشیده بود را بهش میده. فیرات از دیدن اون نقاشی خوشحال می شود فیرات وقتی میبینه باریش در حال آمدن به سمت آنهاست از آنجا می رود. سپس پیش خواهر آلپر میرود و برای دیدن عروسک ها اشتیاق نشون میده از طرفی باریش پیش آلپر میره و بهش میگه دوست دارم اتاق عروسک هاتو ببینم آلپر به بهانه نشان دادن اتاق عروسک ها به او او را به طرف سرویس بهداشتی میبرد و بهش حمله میکنه.

با عصبانیت گذشته را پیش می کشد و بهش میگه تو منو به عنوان جاسوس به سینیور معرفی کردی و درباره این موضوع با هم دیگه بحث و دعوا می کنن. در آخر باریش بینی آلپر را گاز میگیرد و خودش را نجات میدهد سپس وقتی ساشا میاد ازش میخواد تا بهش رسیدگی کنه و از آنجا میرن. خواهر آلپر کلید اتاق عروسک ها را می آورد تا به فیرات نشان بده وقتی در را باز میکند پاشا به اونجا میاد و میگه آلپر گفت بهتون بگم کار واجب داره برین پیشش خواهر آلپر از اونجا میره و فیرات به تنهایی وارد اتاق میشه و به دنبال عروسک می گردد بعد از پیدا کردن عروسک باریش وارد اتاق میشه و از آنجایی که چاقو را در لباس عروسک پیدا نکرده فکر می‌کند که باریش پیداش کرده. فیرات با او جر و بحث و دعوا میکند کمی بعد بوگه وارد اتاق میشه و باریش با او از آنجا می روند. دادستان ارول به می خانه پیش خان بابا میرود خان بابا وانمود می‌کند که تنهاست و بعد از فرار کردنشان همگی متفرق شدن. خان بابا بهش میگه که قصد دارد به دنبال پرونده خودش برود چون این همه سال بدون اینکه حتی پرونده اش را بهش بدن تا یه نگاهی بیندازد زندانیش کردن شاید واقعیت یک جور دیگه باشه! دادستان ارول بهش یادآوری می کند که یادت نره تو قاتل یه بچه هستی فیرات به یاد می آورد که ماجده خانوم یک عروسک دیگه شبیه همان عروسک درست کرده بود و شاید چاقو توی اون یکی باشه فردای آن روز جمره به طرف خانه زاهد میرود تا درباره پدرش صحبت کند موقع ورود با دادستان ارول روبرو می شود و از دیدن او آنجا تعجب می کند جمره وقتی داخل میره از زاهد درباره پرونده پدرش سوال می پرسد زاهد بهش میگه من ربطی به پرونده پدرت ندارم او به خاطر شکایت ساواش برای دخالت تو پرونده فیرات اینجوری بهت گفته جمره بهش میگه من دست بردار نیستم و پیگیر این پرونده هستم.

باریش در خانه از حرف های نازلی متوجه نقاشیش برای فیرات می شود و وقتی می فهمد که بوگه او را به دست فیرات رسانده عصبی میشه و باهاش شروع به دعوا کردن می کند. باریش شروع میکنه به تهدید بهش میگه که نباید هیچ کاری را پنهانی از او انجام دهد! جمره به همراه طاهر سر قرار با فیرات میرود و طبق معامله شان جمره ازش درباره پرونده پدرش می پرسد طاهر بهش میگه پدرت را زاهد انداخت تو زندان و از قصد ادامه اش را بهش نمیگه طاهر وقتی از ماشین پیاده میشه متوجه می شود که جمره برایش تله گذاشته بود. فیرات با طاهر درگیر می شود و او را کتک میزند به خاطر خیانتش. سپس فیرات برای دروغی که تو دادگاه علیه اش گفته او را مواخذه میکنه که طاهر با عصبانیت بهش میگه همیشه نفر دوم بودم و این منو اذیت میکرد! حتی من تو و زینب را به هم معرفی کردم و آشناتون کردم اما زینب باز هم تو را انتخاب کرد و من همیشه زینب را دوست داشتم! سپس از اونجا میره. رفیع با باریش تماس میگیرد و میگه سینیور میخواد ببینمت. مدیر زندان پیش باریش میره و بهش میگه اعتبار و شغلم به خاطر کارهای شما به خطر افتاده و بهش میگه که کمکش کنه وگرنه برای او هم بد میشه. جمره به همراه پاشا به شهربازی میروند تا عروسک دوم که توی تونل وحشت هست را بردارند اما نگهبان اجازه نمیده و میگه شهربازی تعطیل است. قنبر با یادگار در میخانه هستند که خبر مرگ دادستان ارول توسط یک ناشناس از اخبار پخش می شود. همان موقع خان بابا با آشفتگی به آن جا میره جمره وقتی به خانه می رود می بیند که خاله اش نیست و خانه به هم ریخته است. فیرات شبانه با پاشا و حاجی به شهربازی می رود آنجا با دیدن باریش و ساشا جا می خورند. فیرات و باریش وارد تونل وحشت می شود و به دنبال عروسک می گردند. فیرات عروسک را پیدا میکند و چاقو را از درون آن در می آورد باریش سعی می کند تا چاقو را بگیرد اما چاقو روی زمین می‌افتد و آنها با همدیگه درگیر میشود بعد از چند دقیقه می بینند که چاقو روی زمین نیست…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا