خلاصه داستان قسمت ۳۸۶ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۸۶ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۸۶ سریال ترکی خواهران و برادران
نباهت و آکیف با هم سر تقسیم اموال صحبت میکنن و در آخر چیزهایی که نباهت میخواد را بهش میده و به تفاهم میرسن و در آخر نباهت امضاء میکنه برگه هارو و میره. فردای آن روز آیلا با قید وثیقه آزاد میشه و برک از وکیل و عمو آکیف تشکر میکنه. عمر به کمک سوسن و اورهان به خانه اومده و فاطما از دیدنش خوشحال میشه و خوش آمد میگه. آکیف به اونجا میاد و به اورهان و آیتن میگه که میخوام جانسو را ببرم به کالج آتامان پیش خواهر و برادرش درس بخونه آیتن حسابی خوشحال میشه و جانسو خودشو خوشحال و سورپرایز شده نشون میده. اورهان پیش عمر و سوسن رفته و بهشون میگه حالا که میخواین باید طبق آداب و رسوم بریم جلو میریم میایم خواستگاری بعد نامزد میکنین حلقه میندازین بعد ازدواج سوسن میگه ولی من با مامانم حرف نمیزنم! اورهان میگه مگه میشه با مادرت قهر کنی؟ همینی که گفتم! سوسن میگه باشه حرف میزنم باهاش. او میره پیش مادرش و میگه ثریا جا میخوره و میگه مگه الان وقت ازدواجته؟ و مخالفت میکنه که سوسن میگه ازت اجازه نخواستم گفتم خبر بدم که هم خواستگاری هم نامزدی برگزار میکنیم.
آکیف پیش ثریا تو کلوب رفته و بهش میگه که نباهت قرارداد طلاقو امضاء کرد ولی در ازاش یکسری از املاکو گرفت، او میبینه ثریا تو خودشه و میپرسه چیشده؟ او ماجرای سوسن و عمر را بهش میگه که آکیف هم تعجب میکنه. اوگولجان میره دم در خانه و از پدرش میخواد باهم حرف بزنن ولی اورهان میگه ما حرف بزنیم شروع میکنم به سرزنش کردنت حرف نزنیم بهتره اوگولجان ازش میخواد که فرصت حرف زدن بده از طرفی آیتن میاد و با اورهان حرف میرنه تا اجازه بده و اونارو باهم آشتی میده. گوکان به خانه میره که برم با دیدنش عصبی میشه ولی با یادآوری حرف های آکیف خودشو کنترل میکنه. فردای آن روز دادگاه طلاق نباهت و آکیف هستش که تو جلسه دادگاه نباهت میگه که من منصرف شدم و نمیخوام طلاق بگیرم شوهرمو دوست دارم آکیف جا میخوره اما هرچی میگه تأثیری نداره و دادگاه بعدی به عقب میوفته. سر میز صبحانه آیبیکه و اوگولجان میفهمن که جانسو هم بورسیه شده و به کالج میاد که اونا کلافه میشن. اوگولجان با دیدن عمر موقع رفتن به مدرسه میره پیشش تا حرف بزنه و آشتی کنن که عمر میره. تو مدرسه ایاس میبینه صرب داره عکس های جانسو را میبینه تو فضای مجازی و بهش میگه از طریق بیلیارد بهش نزدیکشو. ایاس با الیف انبارو باید تمیز کنه که جاشو میده به اوگولجان و او به این بهونه میره پیش الیف و باهم حرف میزنن و آشتی میکنن….