خلاصه داستان قسمت ۳۸۷ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۸۷ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۸۷ سریال ترکی خواهران و برادران
گوکان با گوکچه تماس میگیره و ازش میپرسه که رابطه برک و آیبیکه چطوره؟ او میگه خیلی خوبن باهم این کار شدنی نیست اما گوکان بهش میگه یه کاری کن یه نقشه دیگه دارم بعدا بهت میگم و قطع میکنه. صرب که حرفاشو شنیده میفهمه چی به چیه. بچه ها میرن پیش سوسن و عمر و بهشون پول میدن و میگن اینارو از بین بچه ها جمع کردیم اینم هدیه ما به شما برین باهاش حلقه و گل و شکلات بگیرین آنها ازشون تشکر میکنن و همشون باهم همدیگرو بغل میکنن. آکیف پیش ثریا رفته و اتفاق تو دادگاه طلاقو بهش میگه که ثریا بهم میریزه که آکیف بهش میگه من هیچ کاره ام باید میدیدی کم مونده بود به پای قاضی بیوفتم تا طلاقو صادر کنه! ثریا میگه الان اصلا نباهت واسم مهم نیست مهم دخترمه که فکرمیکنه با یه مرد متعهل رابطه دارم! و باهاش کمی درد و دل میکنه. تو مدرسه ایاس رفته پیش گوگچه تو تریا و باهم حرف میزنن که صرب با دیدن آیبیکه بهش میگه اون دخترو میشناسی؟ شنیدم داشت حرف میزد که از یکی به اسم عمو گوکان پول گرفته تا رابطه تونو خراب کنه آیبیکه بهم میریزه و میره باهاش دعوا میکنه و میگه هیچکی نمیتونه این کارو بکنه و از اونجا میره.
گوکچه عصبی میشه و به صرب میگه تو به من میگی عوضی؟ اون تویی که فیلم اوگولجانو خراب کردی و میره. ایاس میپرسه راست میگفت؟ صرب میگه نه بابا و میره دستشویی اونجا با هم بحث میکنن که اوگولجان تو سرویس بوده و میاد بیرون. میخواد باهاش دعوا کنه که ایاس جلوشو میگیره و جداشون میکنه. اوگولجان میره پیش عمر و ازش معذرت خواهی میکنه او قبول میکنه و باهم آشتی میکنن. عمر و سوسن رفتن برای خرید حلقه. شب اورهان حاضر شده و حسابی تیپ زده که آیتن وقتی میفهمه داره میره با شوال بیرون حرص میخوره. فاطما بقیه نامزدی واسه سوسن درست کرده و میره با آیبیکه خونه عمر و بهش نشون میده او ازش تشکر میکنه. دوست شوال با دیدن اورهان به شوال میگه چه مرد خوشتیپی از کی باهم دوست شدین؟ شوال میگه رانندمه دوستش میگه فکر کردم دوست پسرته و باهم به داخل میرن. آیلا میز شام مفصلی چیده و گوکان را دعوت کرده سپس بهش میگه این میز شامو به عنوان آتش بس تلفی میکنیم و باهم کمی حرف میزنن در آخر آیلا بهش میگه که چقدر زود اعتماد کردی شاید تو غذات دارو ریخته بودم! همان موقع گوکان سرش گیج میره و حالش بد میشه و آیلا را هل میده که او میوفته زمین خودشم کنارش میوفته رو زمین. وقتی به خوش میاد آکیف را میبینه که بالاسر آیلا با کلی خون نشسته و با گوکان دعوا میکنه که دوستمو کشتی نبضش نمیزنه! و میخواد ببرتش کلانتری که گوکان میگه همه ی پولارو بهت میدم فقط منو ننداز اونجا دیگه حوصله اونجا و ندارم! آکیف میگه باشه تو برو من اینجارو تمیز کنم یه فکری کنم تو برو! و گوکان با ترس میره….