خلاصه داستان قسمت ۳۸ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۳۸ سریال ترکی پشت پرده ازدواج را قرار داده ایم. برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.

قسمت ۳۸ سریال ترکی پشت پرده ازدواج
قسمت ۳۸ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

قسمت ۳۸ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

آزرا با چشمانی پر از اشک و ترس بهش میگه ملیسا تو چیکار کردی؟ سپس بالاسر کورای میره و میگه نبضشو چک کردی؟ ملیسا با ترس میگه نه نمیتونم آزرا میخواد زنگ بزنه به اورژانس که کورای میگه سریعتر زنگ بزن چون قراره چند دقیقه دیگه دو نفر اینجا به شدت مجروح بشن! کورای به خاطر میاره که وقتی از پله ها بالا رفت ملیسا چشماشو میبنده و با چوب بیسبال بهش ضربه میزنه که کورای دستش درد میگیره ولی وقتی میخواد بیاد بالا پاش سر میخوره و خودش از پله ها پایین می افته اما وقتی ملیسا صداشو میشنوه چشماشو باز میکنه و فکر میکنه اون باعثش شده. آزرا به کورای میگه اشتباه نکن! تو الان نباید اینجا باشی اما کورای به طرف ملیسا حمله میکنه و شروع به کتک زدنش میکنه که آزرا به کمک ملیسا میره اما کورای اونو رو زمین پرت میکنه که همان موقع پسرش با راننده اش وارد خانه میشه و این صحنه را میبینه سپس بهش میگه بابا دست از سر مامانم بردار! نزنش دردش میاد! کورای انکار میکنه و میگه نه من نمیزدمش پسرم اما ایلکر میگه من خودم دیدم الانم از اینجا برو از مامانم دورشو سپس ملیسا را بغل میکنه. راننده ایلکر به کورای میگه از شما بعید بود آقا کورای این چه کاریه دیگه! بعد از رفتن کورای آزرا به پلیس زنگ میزنه و میگه که کورای به من و موکلم ملیسا ترجان حمله کرد. مدتی ایلکر در آغوش مادرش ملیسا نشسته و ازش میپرسه که اونو بخشیده یا نه ملیسا میگه چرا باید ببخشم؟ مگه چیکار کردی؟ ایلکر میگه آخه بهت گفته بودم که مادر بدی هستی ولی تو مادر خیلی خوبی هستی ملیسا خوشحال میشه و میبوستش. ییلدریم به دفتر سرهان رفته و او بهش فلش را میده و میگه که ندیم نفهمه من بهت دادم همان موقع ندیم و دار و دسته اش به اونجا میان.

ندیم رو سر ییلدریم اسلحه میزاره و میگه بگو بچه ام کجاست! کورای وقتی به خانه اش میرسه پلیس به طرفش میره و میگه از شما شکایت شده باید بریم کلانتری کورای میپرسه به چه جرمی؟ دوباره کی ازم شکایت کرده؟ مامور میگه کلانتری مشخص میشه. آزرا به صنم زنگ میزنه و میگه به کمکت احتیاج دارم صنم خوشش میاد و میگه یه بار دیگه بگو آزرا میگه الان وقت ندارم به استعدادت احتیاج دارم سریع بیا پیشم. آنها ماجرارو به صنم میگن و باهم نقشه میکشن. طبق نقشه صنم با ایلکر به همان شیرینی فروشی میرن که قبلا ایلکر با مهتاب زیاد به اونجا میرفت و نقش یه پرستار بدعنق و بداخلاقو بازی میکنه. وقتی اونجا میرن صنم به ایلکر اشاره میکنه که بازیو شروع کنه سپس باهمدیگه کل کل میکنن که صنم در آخر میگه اه اصلا خسته ام کردی بچه ی لجباز پرو اصلا نمیخوام دیگه کار کنم و از اونجا میره. بعد از رفتنش ایلکر ازش به عمویش بد میگه و میگه میخواد خاله مهتابشو ببینه. اون مرد پنهانی به مهتاب زنگ میزنه که صنم یکدفعه داخل میاد و میگه گوشیمو این بچه دزدیده! او سریعا تلفنو قطع میکنه و به صنم میگه این چه حرفیه که میزنین پسر ملیسا ترجانه! سپس گوشیشو میگیره تا به بهونه اینکه به خودش زنگ بزنه گوشیشو پیدا کنه به آخرین تماس هاش میره و شماره مهتابو حفظ میکنه سپس به خودش زنگ میزنه و میگه اِ گوشیم دست خودم بوده حواسم نبود! سپس میگه به خاطر این رفتارم ایلکرو به خانه اش میرسونم و از اونجا میرن. ییلدریم به آرمان زنگ میزنه و رو بلندگو میزنه و با لحن بدی با آرمان صحبت میکنه. آرمان و چولپان جا میخورن که وقتی ییلدریم میگه بچه را آزاد کنین میفهمن که نقشه ست  سپس بهش میگه چشم آقا و تلفنو قطع میکنه. آنها زنگ میزنن به بازپرس و پلیس تا به دفتر سرهان برن.

ییلدریم با ندیم تو دفتر سرهان و باهم درحال صحبت کردن که یکدفعه بازپرس و مامورهارو میبینن سپس ییلدریم از اتاق بیرون میره و فلشو به بازپرس میده و میگه اینم مدرک که ندیم به من شلیک کرده بود و اون بلارو هم خودش سر صورت زنش آورده بود او با گوش دادن فایل صوتی حکم دستگیری ندیم را میده سپس آنها را از آنجا میبرن که ییلدریم بهش میگه تو میری زندان و بچه ات بزرگ میشه و روزی میرسه که میاد خودش تف میندازه رو صورتت. نیران میره کلانتری و کورای را در میاره سپس وقتی برمیگردن با عصبانیت به کورای میگه لعنت بهت فکر نمیکردم انقدر احمق باشی! سپس ازش میپرسه گند کاری دیگه ای هم هست؟ کورای میگه مهتاب پرستار ایلکر از کتک زدن ملیسا فیلم گرفته بود قبلا نیران باعصبانیت میگه چطور اجازه دادی فیلم بگیره؟ کورای میگه خیالت راحت چیزی نمیشه حلش کردم! چولپان به آرمان میگه تو چرا هیچ کاری نکردی که همه بفهمن من شریکتم؟ آنها باهم کل کل میکنن که ییلدریم به اونجا میره. اول به دروغ میگه که ندیم فهمید زیر سر شما بوده آنها بهم میریزن ولی در آخر میگه که دروغ گفته چولپان میگه مگه ما همین توییم که شوخی میکنی باهامون؟ و بیرونش میکنه چولپان از اونجا میره و میگه فردا که اومدم یه مراسم میگیری به همه منو معرفی میکنی به عنوان شریک جدیدت و میره. صنم و آزرا به مهتاب زنگ میزنن به عنوان بخش پشتیبانی خرید آنلاین که بسته اش به دستش نرسیده چون خونه نبوده و برگشت خورده مهتاب میگه ولی من خونه بودم! صنم آدرس قبلیشو میده که مهتاب میگه از اونجا رفتم سپس نقشه شون میگیره و آدرس جدیدشو میگیره سپس آزرا میگه باید تنهایی برم اونجا…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا