خلاصه داستان قسمت ۳ سریال امیلی در پاریس + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۳ سریال امیلی در پاریس هستید. ما را با ادامه این مطلب همراهی کنید. سریال امیلی در پاریس ساخته شخصِ دارن استار است، همان نویسنده / تهیه کننده‌ای که سریال محبوب آمریکایی‌ها یعنی”جنسیت و شهر” را تولید کرده بود، حالا امیلی در پاریس حکم ادامه معنوی همان اثر را دارد – اما در شهری متفاوت. “امیلی در پاریس” مملو از مثلث‌های عاشقانه، ماجراهای بد، دوستان دیوانه و کمد لباس‌های برجسته و شیک در شهر چراغ‌ها است، در واقع این سریال نگاهی عجیب به ماجراها و سو استفاده‌ از مهاجران جوان در پاریس است. این سریال از شنبه تا پنجشنبه راس ساعت ۲۲:۰۰ از شبکه جم تیوی پخش می شود و ساعت های تکرار آن عبارتنداز؛ ۰۱:۰۰ ، ۱۰:۰۰ و ۱۴:۰۰

قسمت ۳ سریال امیلی در پاریس
قسمت ۳ سریال امیلی در پاریس

قسمت ۳ سریال امیلی در پاریس

امیلی صبح در حال دویدن صبحگاهی هست که مدلین دوست و رئیسش تو شیکاگو بهش زنگ میزنه و حالشو میپرسه امیلی میگه حال تو چطوره؟ او میگه اینجا ساعت ۱ شبه میخوام بخوابم ولی دل درد دارم حالت تهوع دارم و کلی نفخ دارم اوضاعم خوب نیست! امیلی بهش فضای اونجارو نشون میده و میگه با دیدن این فضا حالت بهتر میشه! سپس مدلین درباره رفتار افراد دفتر و محل کارش میپرسه که امیلی میگه بد نیست خوبه. امیلی وقتی به خانه میره به حمام میره که یکدفعه آب قطع میشه امیلی جا میخوره و میره تو حیاط و از صاحب خونه میپرسه که چیشده؟ چرا آب قطع شده؟ گابریل اونجا میاد و به زبان فرانسوی ترجمه میکنه و به صاحب خانه میگه سپس به امیلی میگه اینجا لوله های آب خیلی قدیمیه این اتفاق عادیه هرازگاهی پیش میاد! امیلی تشکر میکنه و به خانه اش میره و موهاشو تو روشویی میشوره سپس حاضر میشه و به کلاس زبان فرانسوی میره. بعد از کلاس به استادش پیشنهاد میده تا باهمدیگه برن قهوه ای بخورن و درباره زبان حرف بزنن که استادش بهش نرخ کلاس خصوصیشو تو بیرون از کلاس آموزشگاه میگه که امیلی میگه باشه پس بزاریم واسه یه وقت دیگه! او با رئیسش به طرف جایگاه فیلمبرداری واسه کارشون میره که او ازش میپرسه روزشو چجوری شروع کرده؟ امیلی از خراب شدن لوله آب و شستن موهاش تو روشویی میگه او به مسخره کردن میگه میتونی یه پست بزاری با مضمون هشتگ شستن موهام تو روشویی! آنها به محل فیلمبرداری میرن که صاحب برند عطر که آنها تبلیغاتشو برعهده دارن از امیلی میپرسه سناریویی که نوشتن خوبه یا نه؟ اما امیلی مخالفت میکنه و میگه بستگی داره که نظر ما مهم باشه یا نظر مردها؟ آنها درباره این موضوع بحث میکنن و در آخر فیلمبرداری را به تاخیر میندازن تا بیشتر درباره اش حرف بزنن و به نتیجه برسن.

گلوله کش به خونه امیلی میاد و او پیش گابریل میره و ازش میخواد تا بره پیشش و ببینه چی میگه او با لوله کش حرف میزنه و امیلی ازش میپرسه که چی میگه؟ گابریل از خودش میگه قهوه و کروسان میخواد امیلی جا میخوره و واسشون قهوه و کروسان میبره آنها باهمدیگه در حال گپ زدن هستن و قهوه خوردن هستن که امیلی با تعجب بهشون نگاه میکنه و میگه چی میگه؟ گابریل میگه یه قطعه میخواد که خیلی هم کمیابه باید بگرده و ممکنه چند روزی طول بکشه! امیلی تعجب میکنه و میگه خوب من حموممو چیکار کنم؟ گابریل میگه حموم من هست! امیلی به خانه گابریل میره و بعد از دوش گرفتن ازش تشکر میکنه و میره. صاحب همون برند عطر به دفتر بازاریابی اونا میاد و تیزر تبلیغاتی که درست شده را بهشون نشون میده و از امیلی میپرسه جذابیت یا جذب شدن؟ امیلی میگه خوب از خود عموم میتونین بپرسین اینجوری یه چالش هم پیش میاد توییت بزنین از نظر شما جذابیت یا جذب شدن؟ او کمی فکر میکنه و به امیلی میگه خیلی خوبه خوشم اومد و از اونجا میره رییس امیلی بهش میگه بالاخره امیلی چیزی گفت که باعث لبخند ما شد و از اونجا میرن. امیلی با دوستش به یه رستوران میرن و باهمدیگه درباره کار و اتفاقات جدیدی که افتاده تو محل کارش صحبت میکنن سپس دوستش میگه من فرداشب یه مهمونی میگیرم و تو هم برو همکاراتو دعوت کن که بیان امیلی میگه باشه. او اول پیش رئیسش میره و بهش میگه میدونم از من زیاد خوشت نمیاد و نمیزاری باهات ارتباط بگیرم اما اومدم دعوتت کنم به یه مهمونی او میگه نه وقت ندارم نمیتونم بیام مرسی امیلی میگه من که هنوز ساعت و روزشو نگفتم! سپس بعد از کمی حرف زدن باهمدیگه از اونجا میره.

شب مهمونی شروع شده و دوستش امیلی را با صدای بلند به همه معرفی میکنه همگی یه لحظه سکوت میکنن و به امیلی نگاه میکنن اما بعد دوباره به حرف زدن های خودشون برمیگردن. امیلی تنها میشه که میره تو تراس تا نوشیدنی بخوره و از فضای آزاد لذت ببره که یه پسر پیشش میره و خودشو معرفی میکنه امیلی هم خودشو معرفی میکنه و دست دوستی به طرف همدیگه دراز میکنن سپس شروع میکنن با همدیگه صحبت کردن اما اون پسر زبان انگلیسیش زیاد خوب نیست و از طرفی امیلی هم زبان فرانسه اش زیاد خوب نیست اما باهمدیگه کنار میان و منظورو میرسونن سپس اون پسر شروع میکنه از اجرای صورت امیلی تعریف کردن و وقتی امیلی میبینه دیگه زیادی داره زیاده روی میکنه میگه من میخوام همین الان برم خونه همین الان! و میره. او به طرف یه بار میره که گابریل اونجا کار میکنه و گابریل با دیدنش میگه اومدی که بگی میخوای بری حموم؟ او میخنده و میگه نه اومدم هم یه نوشیدنی بخورم هم با دوستم کمی حرف بزنم! بعد از کمی حرف زدن گابری به امیلی میگه که ازش خوشش میاد و از اونجا میره. فردای آن روز مدلین به امیلی زنگ میزنه و میگه که نظرسنجی که توییت کرده بودین خیلی آمار را برده بالا و این نشون میده کارت داره خوب پیش میره امیلی خوشحال میشه سپس مدلین بهش میگه خوب الان که تو مجردی بگرد دنبال یه شوهر فرانسوی! امیلی تو فکر میره و بهش میگه اتفاقا تو فکرشم و در حال صید یکیشون هستم و با لبخند از اونجا میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر فصل ۱ و ۲ سریال امیلی در پاریس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا