خلاصه داستان قسمت ۳ سریال ترکی بابا + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳ سریال ترکی بابا را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. بابا Baba (عنوان انگلیسی: the father) یک سریال درام ترکی محصول ۲۰۲۲ با بازی Haluk Bilginer و Tolga Sarıtaş است که قسمت اول آن در تاریخ ۱۵ فوریه ۲۰۲۲ از شبکه Show TV منتشر شد. حال دوبله فارسی این سریال از شنبه تا چهارشنبه از شبکه جم سریز راس ساعت ۲۰ پخش می شود. داستان سریال پدر ما (بابا) در مورد امین ساروهانلی است که پدری مستبد است که وقتی تنها وارث یک ثروت قابل توجه می شود، برای حفظ خانواده اش تلاش می کند. آیا امین ساروهانلی در حفظ خانواده موفق خواهد شد؟

قسمت ۳ سریال ترکی بابا
قسمت ۳ سریال ترکی بابا

خلاصه داستان قسمت ۳ سریال ترکی بابا

قدیر وقتی میبینه کسی توی خانه نیست جلوی درب ورود به خانه به کسوف نگاه می کند امین و خانواده‌اش بعد از دیدن کسوف به داخل خانه می روند خدمتکار ها و مدیر داخلی خانه منتظر دستوری از امین هستند اما او اصلا بهشون اعتنایی نمیکنه. قدیر به مادرش فضیلت زنگ میزنه و به امین میگه. او به فضیلت میگه که تلفن را قطع کن و جوابشو نده اما فضیلت مخالفت میکنه و میگه من اینکارو نمیکنم امین گوشی را از دستش میگیره و خودش جواب می دهد قدیر بهش میگه من اومدم خونه ولی کسی نیست شما کجایین؟ امین به قدیر میگه ما برای همیشه اومدیم استانبول تو همون خانواده که همیشه تو ذهنت بود را برای خودت بساز قدیر بهش میگه من به خاطر تو ۴ سال افتادم زندان امین در جواب میگه به خاطر من نبوده به خاطر اشتباه خودت بوده واست یه آپارتمان به اون بزرگی گذاشتم سپس خداحافظی میکنه و تلفن را قطع میکند. فضیلت با شنیدن این حرفها گریه می کند اهالی کل خانواده شاهد تمام حرف هایی که امین به قدیر زده بود هستند. امین با ابهت خودش به تمام فرزندانش میگه تا برن چمدان هایشان را بیاورند و اجازه کوچکترین کمکی به خدمتکار ها نمی دهد سپس خودش می رود و تمام اتاق ها را نگاه میکند و برای هر کدامشان یک اتاقی را در نظر می‌گیرد. قدیر در باغچه خانه چند دقیقه ای ایستاده و در آخر به داخل خانه می رود اما اصلاً حس خوبی ندارد و خانه برایش حکم یک پوسته خالی دارد. ایلهان به اتاق پدرش میرود و ازش حالش را می پرسد پدر او بسیار عصبانی است و بهش میگه چرا مانیتور اتاق من کار نمیکنه؟ نمیتونم اخبار را ببینم! سپس ازش درباره عروسی می پرسد که چی شد؟ ایلهان میگه هیچ چیزی جای نگرانی ندارد همه چیز به خوبی و خوشی سپری شده.

سپس وقتی از اتاق پدرش بیرون میاد به افرادی میگه که باید تمام اخبار برای پدرم ضبط بشه و بعدا برایش پخش کنین ولی نباید هیچ خبری از اتفاقی که برای خانواده ساروهانلی افتاده بفهمه‌ امین در خانه مهمت به فضیلت میگه اجازه حرف زدن درباره قدیر با منو نداری و نمیخوام حرفی از اون بشنوم. جیحون مدیر داخلی خانه پیش امین میاد و میگه مدیر شرکت بوراک در اتاق مهمت منتظرتون هستش و میخواد باهاتون حرف بزنه امین قبول میکنه و میگه برام یک دفتر و خودکار بیار. امین پیش بوراک میرود او به امین اخبار داخل شرکت را منتقل میکند و ازش می خواد تا هرچه سریعتر به شرکت بیاد و امور آنجا را به دست بگیرد سپاس گوشزد می کند تا سریعتر کارها را انجام دهند که سهام شرکت پایین نیاد‌ خبرنگار ها ولکن نیستن و دنبال اخبار جدید شرکت هستند باید هرچه سریعتر با فرزندانتان نشست خبری انجام بدین امین به بوراک میگه برو با بچه ها صحبت کن و خبرشو بهم بده. قدیر بعد از صحبت کردن با مادرش پیش یکی از دوستان قدیمی پدرش میرود و بهش درباره رفتن خانواده‌اش به استانبول میگه دوست امین از اینکه قدیر میدونست که پدرش از خانواده ساروهانلی بوده تعجب میکنه سپس از گذشته ها برایش تعریف می کند. قدیر ازش میپرسه که چرا پدرش از خانواده اش جدا شده؟ دوست امین بهش میگه بالاخره یه روزی میرسه که پدرت همه‌چیز را برایتان تعریف می کند بهتره خودش براتون بگه. زن های ثروت و یاشار از این وضعیت راضی نیستند و به شوهر هایشان می گویند که باید برایمان خانه های جدا تهیه کنید تا سر خونه زندگی خودمون بریم نه همه یکجا امین در اتاق در حال نوشتن اسامی است تا اسامی آنها را فراموش نکنند همان موقع ثروت و یاشار به اتاقش می روند و ماجرا را برایش تعریف می کنند.

امین با شنیدن موضوع بهشون میگه عیبی نداره تصمیمتونو بگیرین و اگه نمیتونید اینجا بمونین تا چمدان هایتان را باز نکردین برگردین به خانه! یاشار و ثروت برای اینکه از آنجا دور نشوند و به آن خانه قدیمی نروند پیش زن هایشان می روند تا آنها را راضی کند. در شرکت ایلهان جلسه‌ای برپا شده و تمام کسانی که او برای هلدینگ ساروهانلی وام گرفته بود به آنجا می آیند آنها به او میگن که ما اخبار را دیدیم که وارث جدید شرکت و هلدینگ ساروهانلی فردی بی سواد و بی تجربه است اگه تنها یک قسط عقب بیفتد ما تمام وام را یکجا طلب می‌کنیم ایلهان آنها را آرام میکند و میگه همه چیز تحت کنترل است و اصلا جای نگرانی نیست شما خیالتون راحت باشه این اتفاق نمیافته. امین در عمارت ساروهانلی به تمام پسر هایش و نوه اش قدیر جان می گوید که به رهن حاضر شوند تا با هم دیگه به شرکت بروند آنها در حال حاضر شدن هستند و از طرفی خدمه عمارت ماشین ها را آماده می کنند سپس همگی به طرف شرکت راهی می شود….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بابا (Baba) + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا