خلاصه داستان قسمت ۴۰ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۰ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۴۰ سریال ترکی محکوم
قسمت ۴۰ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۴۰ سریال ترکی محکوم

سینیور در حیاط خانه‌اش در حال تیر و کمان بازی کردن هست.رفیع پیشش میره و میگه هنوز موفق نشده فیرات را پیدا کند سینیور بهش میگه رفتار ساواش خیلی تغییر کرده و مثل قبل نیست خیلی سرده و ذهنش را درگیر کرده از طرفی دیگه رفیع میگه فیرات از زندان فرار کرده و اگه از پروژه جدید شما خبر داشته باشه آنها تو دردسر می افتند. سپس مردی را جلوی تخته می آورند و روی سرش یه سیب می گذارند سینیور تیر و کمانش را برمیدارد که آن مرد مدام عذرخواهی می کند و ازش میخواد تا او را ببخشد اما سنیور گلوی آن مرد را که قبلاً با دوست دخترش به او خیانت کرده بود نشانه می‌گیرد و میزند. جمره از آنجایی که می‌خواهد خانه را خالی کند خاله اش را سریعاً به آرایشگاه می فرستد از آن طرف بوگه نازلی را برداشته و میخواد به آنجا برود و از بادیگارد ها میخواهد تا دنبالش نیایند. بکیر که خانه باریش را زیر نظر داشت به فیرات زنگ میزنه و خبر میده که از خانه بیرون آمد. فیرات به خانه جمره می رود فیرات خوشحال است که قرار به دخترش نازلی برسد. بوگه به جمره زنگ میزنه و میگه من تو کوچه پایینی هستم تا به اونجا بره و نازلی را ازش بگیره. همان موقع زنگ در به صدا درمیاد فیرات با باز کردن در باریش را می بیند و حسابی جا میخوره او با مسخره گی بهش میگه چرا فکر کردی که بوگه منو میفروشه به تو؟ سپس بهش میگه که جای نازلی امنه و یادش میاد قبلاً بوگه نوشته فیرات را به باریش نشون داده بود و بهش گفته بود که فیرات فکر میکنه که قرار من نازلی را پیشش ببرم اما نمیتونست بهش اعتماد کنه چون فکر می کرده که پیش سینیور میره و همه چیز را بهش میگه بخاطر همین تصمیم گرفته که به باریش اعتماد کنه و ماجرا رو بهش بگه.

باریش با چاقو به طرف فیرات حمله میکنه و میخواد او را بکشه سپس بهش میگه جوری نقشه میکشم که انگار خودت خودکشی کردی همان موقع زنگ در به صدا در میاد باریش فیرات را تهدید میکنه که حواسش باشه صدایی ازش در نیاد! با باز کردن در با زاهد روبرو میشه زاهد از دیدن او جا میخوره و میگه جمره کجاست؟ باریش بهش میگه رفت یه خورده خرید کنه و ازش میپرسه که اینجا چیکار داری؟ زاهد هم با دیدن او تعجب میکنه و میگه تو واسه چی اینجایی؟ باریش از جواب دادن طفره میره و زاهد هم بهش میگه اومدم با جمره صحبت کنم کارش دارم. باریش با طعنه بهش میگه که خبر دارم چه بلایی سر پدر جمره آوردی زاهد بهش میگه این موضوع اصلا به تو ربطی نداره همونجوری که من ماجرای کشته شدن ساواش را میدانم توهم باید از این موضوع به کسی چیزی نگی باریش که برای فیرات و فرار کردنش استرس داره مدام به داخل خانه نگاه می کند. زاهد مشکوک میشه و وارد خانه میشود اما هر جا را که می گردند چیزی نمیبینه باریش متوجه پنجره باز شده می شود و می فهمد که فیرات فرار کرده همان موقع برای باریش پیامی می فرستند و میگن که میدونیم برای فهمیدن جای چاقو خیلی داری تلاش می کنی. باریش حسابی عصبانی میشود فیرات با پیدا کردن جمره او را در آغوش می گیرد و به طرف میخانه میره و وقتی به هوش میاد عصبانی میشوند که تو تله افتاده بودند و از اینکه دوباره نتوانستند به نازلی برسند عصبی می شوند. فیرات هم بهش میگه باریش هم قصد کشتن منو داشت و وقتی زاهد اومد نتونست به خواسته اش برسه باریش در ماشین کنار ساشا نشسته و حسابی عصبانیه که نتوانسته فیرات را بکشه‌

سپس درباره پیامی که واسش فرستادن کلافه میشه و اسم اون کسی را که حدس میزنه کار اون باشه به ساشا میده و ازش میخواد تا بره اونو بیاره. رفیع که باریش را زیر نظر داره پیش سینیور میره و بهش میگه که ساواش تونست فیرات را در خانه گیر بندازه اما با اومدن زاهد نتونست اونو نگه داره و فرار کرد، سپس بهش میگه من خودم میتونم بیارمش پیشتون اگه بخواین؟ سینیور میگه نه میخوام خود ساواش این کارو بکنه تا وفاداریشو بهم ثابت کنه. باریش با مدیر زندان قرار میزاره و تو ماشینش ازش میپرسه که تو چه مدرکی ازم داری؟ مدیر زندان فیلمی که باریش و فیرات باهم تو زندان حرف زدن را بهش نشون میده و میگه البته شاید مدارک مهمتری هم داشته باشم! باریش حسابی عصبی می شود و بارش میخواد تا بره. دوباره یه پیام دیگه واسه باریش میاد که ازش پرسیده شده گذاستن چاقو اونم تو عروسم کار کی بوده؟ باریش کلافه میشه و فمرش بیشتر مشغول میشه که اون کیه! طاهر در پارکینگ خانه اش هست که فیرات روبروش میره و عروسک کوسه را بهش نشون میده طاهر عصبی میشه و بهش میگه تو دزدی که رفتی تو خونه من پنهانی! فیرات میگه دزد اصلی تویی که حضورتو تو اون شب تولد خونه ما پنهان کردی! از طرفی جمره پنهانی وارد ماشین طاهر میشه و پرونده پدرشو برمیداره. طاهر وقتی متوجه میشه که پرونده تو کیفش نیست با عصبانیت به پلیس زنگ میزنه و میگه محل مخفی شدن فراری ها را میداند. فیرات و جمره و خان بابا در حال فرار کردن از پارکینگ هستن که عکس مادر جمره از تو کیفش میوفته خان بابا با دیدن عکس جا میخوره‌. باریش سر قرار با کسی که واسش پیام میفریته میره و ساشا در بالای ساختمان اسلحه اش را کار میزاره تا او را بکشد که با دیدن فیرات جا میخورن. بعد از کمی بحث کردن فیرات بهش میگه چه به عنوان باریش که قاتله و چه به عنوان ساواش که قاچاقچیه بالاخره گیر میوفته، آنها به طرف هم اسلحه گرفتن که یکدفعه در آسمان آتیش بازی شروع میشه و فیرات و باریش و ساشا تیر بیهوشی میخورن و رو زمین می افتند سینیور و رفیع از دور آنها را نگاه میکنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا