ُ خلاصه داستان قسمت ۴۳۶ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۳۶ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم) را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل ششم این سریال پر طرفدار از ۵ بهمن در شبکه جم تی‌وی روز های شنبه، دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۸ شب پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. «سیب ممنوعه» مجموعه‌ای عاشقانه – درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغ‌ها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای چون ادا اجه ، شوال سام و… این روزها از شبکه جم تی وی و جم تی وی پلاس در حال پخش است.

قسمت ۴۳۶ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)

قسمت ۴۳۶ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)

دوعان و اندر به داخل خانه میرن دوعان با عصبانیت به اندر میگه این چی بود که الان من دیدم؟ تو گفته بودی که انگین با ییلدیز رابطه داره! پس این چطور ممکنه؟ اندر میگه من خودمم شوکه شدم و اصلاً نمیدونم چی شده این غیر قابل باور چون خود انگین بهش گفته بود که ییلدیز را دوست داره من مطمئنم که این هم یکی از نقشه های ییلدیزه تا منو حرص بده! دوعان به حرفهای او اعتنایی نمی کنه سپس او را به بیمارستان می رساند. پزشک شیفت اسمش سلیم هستش سلیم بالا سرش میره و شروع میکنه و معاینه کردن. پرستار به دکتر میگه نه کارت شناسایی داره نه تلفن همراهی سلیم بالا سر کومرو میره و وقتی به هوش میاد با دیدن سلیم یادش میاد که او را در تلویزیون دیده بود در یک برنامه که نشون میداد رفته بوده به مناطق محروم آفریقا و به کودکان کمک کرده کومرو ازش خوشش میاد و ازش میپرسه که چه کسیه و خودشو معرفی کنه! کومرو یاد حرفی که به پدرش زده بود می‌افتد و هویت خودش را ناشناس میزاره بمونه و خودشو ازگی معرفی میکنه. بعد از رفتن سلیم از اتاق به پرستار میگه من همراهم پولی ندارم اگه میشه فردا بیام تسویه کنم پرستار پیش سلیم میره و موضوع را بهش میگه سلیم به پرستار میگه اصلا نیازی نیست پولی پرداخت کنه. وقتی کومرو از بیمارستان میخواد خارج بشه همان موقع سلیم هم در حال رفتن از بیمارستان است او به کومرو پیشنهاد میده تا برای خوردن شام به یک رستوران برن تا اینجوری حال او هم بهتر بشه کومرو قبول می کنه. سلیم پیشنهاد میده برن کله پاچه بخورن او میگه من تا حالا همچین چیزی نخوردم و فکر نکنم خوشم ییاد نمیتونم بخورم! سلیم میگه یکبار بخوری خوشت میاد کومرو قبول میکنه آنها به کله پزی میرن و کومرو با خوردن کله پاچه خوشش میاد.

سلیم از کومرو میخواد تا از  بگه اون میگه برای کار از ازمیر اومده استانبول و همه خانواده اش اونجا هستند و توی پانسیون زندگی می کند. دوعان به کومرو زنگ میزنه اون متوجه میشه که گوشیشو تو خونه جا گذاشته دوعان نگرانش میشه. سلیم میخواد او را به خانه اش برساند اما کومرو قبول نمیکنه سلیم متوجه میشه که اون پول نداره به خاطر همین پول کرایه تاکسی و شماره تلفنش را هم بهش میده تا هر وقت کاری داشت بهش بگه کومرو تشکر می کنه. کومرو وقتی به خانه میره دوعان دعوایش می کند که چرا بدون خبر چند ساعت بیرون رفته کومرو چیزی از ماجرای تصادفش بهش نمیگه به جاش به پدرش میگه با دوستش بوده او ازش میخواد تا دیگه همچین کاری را تکرار نکند و بی خبر و بدون اطلاع دادن چند ساعتی نره برای خودش. فردای آن روز دوعان به تراس می رود او ییلدیز را صدا میزند و ازش میخواد تا دخترش را پیش ببرد ییلدیز میگه تو دیگه ازدواج کردی و من بچه‌مو دیگه اونجا نمیارم اگه میخوای ببینیش باید بیای اینجا دوعان قبول میکنه. ییلدیز به اسما و زینب میگه که باید خیلی واقعی نشون بدین که زینب و انگین نامزد کردند و زینب هم خیلی خوشحاله از این بابت آنها درباره مراسم ازدواج و چیزهای دیگه صحبت می کنند کومرو در اتاقش در حال تحقیق درباره سلیم هستش. جانر پیشش میره و درباره نامزدی انگین و ییلدیز بهش میگه که کومرو جا میخوره و میگه حتما هاندان از این موضوع خبر نداره وگرنه بهش زنگ میزد و خبر میداد

سپس از جانر میخواد تا با هم دیگه به بازار برن برای خرید لباس های معمولی جانر جا میخوره و دلیلش را می پرسد کومرو میگه برای یک پروژه باید ظاهری مثل دختر های معمولی و سطح پایین را داشته باشم واسه همین باید بریم خرید لباس از بازار جانر قبول میکنه. اندر به چیدم زنگ میزنه و میپرسه چرا به جای اون به ییلدیز هدیه دادن؟! چیدم بهش میگه ییلدیز کمک مالی خیلی بزرگی به موسسه ما کرد به خاطر همین تصمیم  گرفتند که اونو انتخاب کنن اندر حرص میخوره. دوعان به خانه ییلدیز رفته او به اتاق ییلدیز میره و با دخترش گرم صحبت کردن و بازی کردن است زینب به اونجا میره و به دوعان میگه در حق ییلدیز خیلی بدی کردی و قضاوت نادرست کرده و دوست داشتن اصلا اینجوری نیست دوعان بدون هیچ حرفی خداحافظی میکنه و از اونجا میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان فصل ششم قسمت اول تا آخر سریال ترکی سیب ممنوعه

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا