خلاصه داستان قسمت ۴۳ سریال ترکی تو در بزن + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۳ سریال ترکی تو در بزن (تو در خانه ام را بزن) را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی تو در بزن به تهیه کنندگی شرکت  MF Yapım از شبکه Fox TV پخش می شود و کارگردانی آن به عهده کارگردان مشهور و خوشنام ترک اوندر میهلار Ender Mıhlar میباشد. هانده ارچل و کرم بورسین که نقش های اصلی داستان را به عهده دارند مهمترین دلیل جذابیت این سریال است. ( Sen Çal Kapimi ) یا همان تو در خانه ام را بزن شنبه ها از ساعت ۲۱:۳۰ به وقت ترکیه به مدت ۱۳۰ دقیقه از شبکه فاکس پخش میشود.

قسمت ۴۳ سریال ترکی تو در بزن
قسمت ۴۳ سریال ترکی تو در بزن

خلاصه داستان قسمت ۴۳ سریال ترکی تو در بزن

سرکان تو کافه یه ستاره دریایی میبینه که دستش میگیره دنیز میگه این ستاره دریایی واسه ما خیلی مهمه وقتی بچه بودیم با ادا باهمدیگه کنار دریا پیداش کردیم و دستمونو روش گذاشتیم و بهم قول دادیم که بزرگ شدیم باهم ازدواج کنیم که سرکان میگه چه عشق قشنگی و در اخر هم دارین باهم ازدواج میکنین خیلی قشنگه که ادا میگه دنیز میای بهم بگی کدوم قهوه را باید دم کنم؟ نمیدونم از کدوم بردارم و دنیز با ادا به سمت آشپزخانه میرن، ادا به دنیز میگه فکر نمیکنی داری زیاده روی میکنی؟ داستانو این چیزا که دنیز میگه الان که داریم بازی میکنیم باید تمام و کمال باشه حتی این چیزا کمم هست خیالت راحت. چند ساعتی میگذره که سرکان میگه من برم دیگه ادا هم میگه منم برم که دنیز میگه واسا برات یه تاکسی بگیرم که ادا میگه نمیخواد خودم میرم سرکان میگه اگه بخوای من میتونم برسونمت ادا به دنیز میگه اشکالی نداره عشقم؟ که دنیز میگه نه عزیزم مواظب خودت باش رسیدی بهم خبر بده که ادا میگه بهت زنگ میزنم.

سرکان ادارو میرسونه که موقع خداحافظی به ادا میگه تو قبلا به سرکان قبلی این موضوع را گفته بودی؟ ادا میگه کدوم موضوع؟ سرکان میگه همین ستاره دریایی و عشق بچگیو ازدواج و قول و این حرفا که ادا میگه نه نگفتم چون دلیلی نداشت ما داستان خودمونو داشتیم، سرکان به ادا میگه ادا تو خوش بختی؟ که ادا میگه اره خوشبختم خوشبختیه قبلیمو تو ازم گرفتی همان لحظه صدای ایدان خانم میاد که تو عشق دزدی عشقمو از چنگم درآوردی که سرکان میگه صدای مامانمه؟ و داخل میرن که آیدان خانم مثل اینکه با خوردن بیش از حد شکلات مست شده و برای گلگی از آیفر اومده بود، سرکان میپرسه مامان چی خوردی؟ که سیفی میگه فقط شکلات. آیدان خانم که سرکان و ادارو باهم میبینه میگه اااا دیدی گفتم یادش میاد ادازو یادت اومده آره؟ و با زور صورتشونو به هم میچسبونه که ادا میگه نه فقط منو رسوندن که آیدان خانم چون تو حال خودش نیست سر الکس دعواش میشه و سرکان به زور میبرتش. فردای آن روز ادا همزمان با سرکان وارد شرکت میشن که انگین به همه خبر میده فردا شب پارتی گرفتم تو یه رستوران واسه بچه دار شدنم همتون دعوتین، پریل پیش انگین میره و میبینه انگین چیزیو پشتش قایم کرده پریل خوشحال میشه میگه عشقم فکر کردم امشبو فراموش کردی که انگین میگه مگه میشه یادم بره و عروسک خرسی که گرفته بود را جلوش میگیره پریل تو ذوقش میخوره و میگه این چیه دیگه انگین که انگین بهش میگه همخواب بچمونه و بهش میگه نظرت چیه شب ۲تایی باهم، پریل فکر میکنه منظورش رستورانی یا یه جشن ۲نفرست که انگین میگه مستند زنان باردار را ببینیم؟!

پریل که عصبی شده و فکر میکنه دیگه انگین بهش توجه نداره قبول میکنه و میگه از اتاقش بره. ادا با سرکان همزمان وارد اتاقشان میشه که سرکان به خاطر رفتار غیرمعمول دیشب مادرش ازش عذرخواهی میکنه و میگه میخوام بدون هیچ توضیح زیادی و پیچوندنی بهم بگی که سرکان قبل از اون ماجراها خبر داشته؟ که ادا میگه توضیح دیگه ای ندارم که بهت بگم سرکان قبول میکنه و میگه حالا به نظرت عشق دنیز بهتره یا عشق سرکان؟ که ادا میگه چرا با این سوالا میخوای منو بزاری تو فشار؟ که سرکان میگه میخوام بدونم که ادا با حرص میگه عشق دنیز همیشه برام قشنگ و جذاب بوده که سرکان میگه واسه اینه که الان عشق سرکانی نیست اینو میگی. ملو پیش جرن میره و حالو میپرسه که جرن میگه من خسته شدم من نمیخوام نقش دوم باشم ادا نقش اول من نمیزارم دیگه با دنیز بازی کنه اجازه نمیدم ملو میگه جرن چرا اینجوری میکنی؟ من گفتم اینا همش بازیه همش الکیه واسه اینکه سرکان

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا