خلاصه داستان قسمت ۴۷ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۷ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۴۷ سریال ترکی محکوم
قسمت ۴۷ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۴۷ سریال ترکی محکوم

باریش و فیرات با دیدن بچه ها و اون فیلم تهدیدآمیز سریعا شیشه اتاقک را میشکنند و بچه ها را از آنجا به بیرون میبرند. نازلی وقتی از خواب بیدار میشه فیرات پدرش را میبینه و فیرات از اینکه بالاخره بعد از این همه مدت و سختی کشیدن نازلی پیش خودش است خوشحاله. بکیر برای نازلی صبحانه درست میکنه سپس گوشی و سیم کارت جدید را به فیرات میدهد. فیرات میگه چون دیگه بچه ها را پس گرفتیم دیگه آتش بس تمومه حالا باید برگردیم سر موضوع خودمون اونم باریش! جمره از بخش حقوقی شرکت زاهد یساری استعفا می دهد و به دادگاه میره سپس دوباره پرونده فیرات را برعهده می گیرد. حاجی گوشی و سیم کارت جدید را به خان بابا و یادگار هم می دهد. پاشا و قنبر به جنگل میرن و چاله ای را میکنند تا پول هایی که از بلیط بخت آزمایی گرفتن را تو چاله پنهان کنند. باریش پیش سینیور میره و برای کارهایی که کرده بود و نزدیک بود خودش به همراه بوگه و حتی پسرش جان بمیرن او را سرزنش میکنه سینیور با خونسردی بهش یادآوری میکنه که هیچکس نمیتونه او را تهدید کنه! سپس باریش با کنایه و طعنه بهش میگه که تو نمیتونی هرسری اینترنت سراسری را قطع کنی! سینیور بهش میگه باید برگردی و به همکاریت با من ادامه بدی چون ما باهم همدستیم و اگه من گیر بیوفتم پای تو هم این وسط گیره! سپس بهش میگه ولی اول از همه باید فیرات را گیر بندازیم و بکشیم چون اطلاعات مهمی داره و الان هم که فراریه و کسی خبر نداره کجاست! باریش از این فکر او خوشش میاد و با کمال میل قبول میکنه. باریش به خانه میره و با بوگه درباره تصمیمش واسه کشتن فیرات باهاش صحبت میکنه اما بوگه بهش میگه اصلا احتیاجی نیست چون او قاتل زن خودشه و زود یا دیر به زندان میوفته و به سزای اعمالش میرسه دیگه هم واسه ما مزاحمتی نداره! بوگه با دیدن چهره ی باریش شک میکنه و بهش میگه تو چیزی درباره این موضوع میدونی که به من نگفتی؟ باریش چیزی را لو نمیده و انکار میکنه.

سینیور در ماشین با رفیع درحال صحبت کردن است و بهش میگه قصد دارم تا ماجرای بمب گذاری را به گردن فیرات بندازم اگه هم فیلمو تو فضای مجازی پخش کردن ادعا میکنیم که فیلم مونتاژ هستش و ساختگیه! سپس بهش میگه واست یه راننده جدید آوردم که با باریش و فیرات دشمنه! رفیع تشکر میکنه و به طرف ماشینش میره و مجاهد را به عنوان راننده جدیدش میبینه. فیرات در میخانه برای تمام دوستانش صحبت میکنه و میگه از اونجایی که نتونستیم چاقو را پیدا کنیم تا باریش به زندان بیوفتد، باید بگردیم دنبال جرم های دیگه اش تا از طریقشون بندازیمش تو زندان جمره میگه باید بریم سراغ ماجرای کشته شدن فردا که اصلا جنازه اش هم هنوز پیدا نشده سپس میگه من مطمئنم که کشتنش کار باریش بوده! فیرات میگه اول از همه باید بوگه را راضی کنیم تا بیاد شهادت بده و بگه که او ساواش نیست بلکه باریشه! ساشا و باریش و در خانه ساشا درباره کشتن فیرات باهمدیگه صحبت میکنند. طاهر طبق خواسته خود بازیش به اونجا میره او با دیدنش ازش میخواد تا بهش کمک کنه و جرم تمام زندانی های فرار کرده را بیشتر کند طاهر از خدا خواسته قبول میکنه. ساشا پیششون میره و فاکتور میخانه را بهشون نشون میده و میگه از تو جیب پاشا برداشتم به احتمال زیاد فیرات و دارودسته اش تو میخانه میمونن. فیرات و حاجی به همان باشگاه ورزشی میرن که بوگه اونجا تمرین میکنه. بوگه با دیدن فیرات حسابی جا میخوره و دلیلشو ازش میپرسه. فیرات بهش میگه که من قاتل زنم نیستم کسی که زن منو کشته باریشه نه من! سپس تمام ماجرارو برای بوگه تعریف میکنه.

بوگه با شنیدن اون حرف ها حسابی شوکه شده و نمیتونه هضم کنه که فیرات بهش میگه بهتره بیای شهادت بدی که باریشه نه ساواش! و با این کار جون خودش و پسرش را نجات دهد، بوگه گریه میکنه و از طرفی نمیتونه که همچین کاری را هم بکنه به خاطر همین از فیرات میخواد تا از اونجا بره. خان بابا پیش زاهد میره و بهش میگه اومدم درباره پرونده ام کمی حرف بزنیم! چون چیزی که فهمیدم اینه که مادر جمره دختری به غیر از اون نداشته که من کشته باشمش و میخواد تا حقیقت را بهش بگه زاهد میگه یه دختر بچه دیگه هم داشته که خیلی کوچیک بوده حتی اسمی هم واسش انتخاب نکرده بودن که تو اونو کشتی و جمره هم از این ماجرا اصلا خبر نداشته و نداره. قنبر در میخانه با نازلی در حال بازی کردن هست که متوجه میشه باریش به اونجا اومده به خاطر همین سریعا با نازلی به اتاق پشتی می روند تا کمتر شک کنند. باریش عکس زندانی ها را به یادگار نشون میده و بهش میگه که آنها را میشناسه یا نه یادگار میفهمونه که انگاری آنها را اصلا نمیشناسد. باریش به بهونه سرویس بهداشتی میخواد وارد اتاق بشه که یادگار جلوشو میگیره و بهش میگه که اونجا دستشویی نیست! نازلی در اتاق قنبر را صدا میزنه که باریش شک میکنه اما یادگار بهش میفهمونه که اصلا صدایی نیومده و او خیالاتی شده. پاشا به خانه ساشا رفته تا بگردد و خودکاری که صدا ضبط شده باریش موقع اعترافش در آن است را پیدا کند و با خودش ببرد که ساشا از راه میرسه و دست و پایش را میبندد و تمام تلاشش را میکند تا بفهمه فیرات و بقیه دوستانش کجا هستند اما پاشا چیزی نمیگه……

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا