خلاصه داستان قسمت ۴۹ سریال ترکی اسم من ملک + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۹ سریال ترکی اسم من ملک را می خوانید. با ما همراه باشید. سریال ترکی اسم من ملک یکی از سریال های غم انگیز شبکه ت ر ت می باشد که پخش خود را دوباره شروع کرده است‌. این سریال دارای ژانر درام می باشد که چه در ترکیه و چه در دیگر کشورها دارای طرفداران زیادی می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Nehir Erdogan ،Kutsi Kutsi ،Mustafa Mert Koç ،Rabia Soyturk ،Mehmet Çevik ،Kaan Çakir ،Ece Ozdikici ،Ulvi Kahyaoglu ،Nizam Namidar ،Zeyno Eracar ،Muharrem Türkseven ،Hande Kaptan.

قسمت ۴۹ سریال ترکی اسم من ملک

خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک

نجات که از طرف همسرش بطور ناگهانی ترک شده بود به تنهایی از دخترش نگهداری میکرد و برای این که اونو ناراحت نکنه گفته بود مادرت در یه ماموریت در افریقاست و از زبان اون برای دخترش نامه مینوشت ولی متوجه شد که دخترش بشدت انتظار داره که مادرش در جشن تولد شش سالگیش شرکت کنه و …

قسمت ۴۹ سریال ترکی اسم من ملک

سیدعلی به مغازه می رود و میتات و محمود با او بخاطر اجاره دادن مغازه بحث میکنند، اما سیدعلی تصمیمش عوض نمی شود. جومالی متوجه می شود که ملک دوباره برای کار به کارگاه رفته است و عصبانی پیش سیدعلی می آید و از او ایراد میگیرد. سیدعلی که از اذیت های جومالی خسته شده، به او یادآوری میکند که همچنان ملک را نبخشیده و کارهای او ارتباطی با سیدعلی ندارد.
کنعان با آلپای تماس گرفته و خبر میدهد که سیدعلی برگه قرارداد کرم را امضا کرده و پولها نیز به حساب او واریز شده است. آلپای عصبانی شده و از خانه بیرون می آید. فوندا از اینکه آلپای همچنان درگیر بچه ها و ماجراهای ملک است عصبی می شود. شب، برای حافظ در محوطه بازار مراسم گرفته اند و شام میدهند. ملک نیز به همراه میرزا و خلیل به بازار می آید. جومالی ازدیدن آنها با یکدیگر حرصش میگیرد اما نمی‌تواند چیزی بگوید. سیران نیز به مراسم آمده و میتات او را میبیند.

پستچی دم خانه فوندا پاکتی برای آلپای می آورد. فوندا متوجه می شود که ملک برای گرفتن حضانت بچه ها از آلپای شکایت کرده است. فوندا از اینکه از شر بچه های آلپای خلاص شود خوشحال می شود.
بعد از اتمام مراسم، همگی دعا خوانده و پراکنده می شوند. زینال متوجه نگاه های میتات به سیران می شود و به او میگوید که سیران همسایه آنهاست و دختر خوبی است. میتات می‌گوید که او با زن متاهل کاری ندارد، اما زینال میگوید که او طلاق گرفته و سختی‌ های زیادی بخاطر شوهرش کشیده است. میتات متعجب شده و از اینکه با سیران بد رفتاری کرده بود شرمنده می شود. هنگامی که سیران می رود، میتات سریع پیش او رفته و از او بخاطر رفتارش معذرت خواهی میکند. سیران بخاطر قضاوت بیجای میتات به او طعنه می زند و با ناراحتی می رود .

خلیل بعد از مراسم، سر قرار با مریم می رود. خدیجه نیز به خانه جومالی می رود تا با زمرد صحبت کند
اولا دلخوری مقابل جومالی از زمرد گلایه کرده و میگوید که زمرد آنها را بازی داده و خلیل از ابتدا قصد ازدواج نداشته است و حالا نیز یا میم سر قرار رفته تا به او بگوید که ازدواج نمی‌کنند. خلیل که ناگهان تصمکیش عوض شده، به مریم میگوید که اگر هنوز هم قصد ازدواج با او را دارد، آنها می‌توانند نامزد کنند. مریم از شنیدن این حرف متعجب می شود. ملک به خانه برگشته و چمدانهایشان را جمع میکند و بیرون می آید. نفیسه از رفتن آنها ناراحت است اما نمی‌تواند ملک را منصرف کند. ملک با همه خداحافظی میکند و دم در، سیدعلی را میبیند. او با ناراحتی از سیدعلی نیز خداحافظی کرده و به همراه بچه ها می رود. سید علی بعد از رفتن آنها گریه میکند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا