خلاصه داستان قسمت ۵۱ سریال ترکی اسم من ملک + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۱ سریال ترکی اسم من ملک را می خوانید. با ما همراه باشید. سریال ترکی اسم من ملک یکی از سریال های غم انگیز شبکه ت ر ت می باشد که پخش خود را دوباره شروع کرده است‌. این سریال دارای ژانر درام می باشد که چه در ترکیه و چه در دیگر کشورها دارای طرفداران زیادی می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Nehir Erdogan ،Kutsi Kutsi ،Mustafa Mert Koç ،Rabia Soyturk ،Mehmet Çevik ،Kaan Çakir ،Ece Ozdikici ،Ulvi Kahyaoglu ،Nizam Namidar ،Zeyno Eracar ،Muharrem Türkseven ،Hande Kaptan.

قسمت ۵۱ سریال ترکی اسم من ملک

خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک

نجات که از طرف همسرش بطور ناگهانی ترک شده بود به تنهایی از دخترش نگهداری میکرد و برای این که اونو ناراحت نکنه گفته بود مادرت در یه ماموریت در افریقاست و از زبان اون برای دخترش نامه مینوشت ولی متوجه شد که دخترش بشدت انتظار داره که مادرش در جشن تولد شش سالگیش شرکت کنه و …

قسمت ۵۱ سریال ترکی اسم من ملک

دفنه و کرم تصمیم میگیرند بخاطر آزادی سیدعلی و دردسر نشدن آلپای برای خانواده، پیش آلپای بروند تا زمانی که ملک بتواند سرپرستی آنها را بگیرد. دفنه با آلپای تماس میگیرد و از او میخواهد که شکایتش را پس بگیرد تا آنها پیش او بروند. آلپای شکایت خود را پس می‌گیرد و سیدعلی آزاد می شود. سیدعلی که خبر ندارد آلپای چرا شکایت خود را پس گرفته، به همراه میتات به خانه برمی‌گردد. ملک به خانه می رود و میبیند که کسی خانه نیست. او نامه بچه ها را میبیند که نوشته اند برای آرامش خانواده پیش پدرشان می روند. او شوکه می شود و به خانه سیدعلی می رود و با گریه و التماس از آنها کمک میخواهد تا بچه هایش را پس بگیرد. میتات که آدرس خانه آلپای را میداند، به همراه ملک و محمود دم خانه آلپای می روند‌. آنها با آلپای دعوا کرده و بچه ها را می خواهند. کرم و دفنه بر خلاف میلشان به ملک میگویند که همراه او نمی آیند. آلپای خوشحال شده و آنها را بیرون میکند. ملک با ناراحتی به خانه خود برمیگردد.

فوندا با کرم و دفنه صحبت کرده و به دروغ میگوید که او از متاهل بودن آلپای خبر نداشته و عاشق او شده است و آلپای بعد از طلاق، برگه طلاق را به او نشان داده است. او سعی دارد اعتماد بچه ها را جلب کند و با آنها مهربان است. نفیسه بخاطر تنهایی ملک طاقت نیاورده و به خانه او می رود. ملک گریه میکند و نفسیه او را دلداری میدهد.
صبح روز بعد، ملک حاضر می شود تا به کارگاه برود. نفیسه در خانه میماند تا به کارها رسیدگی کند.
در خانه آلپای سر میز صبحانه، آلپای برگه امضای رضایت برای بازی در تیم را به کرم میدهد، اما کرم قبول نمیکند. دفنه نیز خبر میدهد که آنها به مدرسه نمی روند زیرا با دادن یک امتحان می‌توانند فارغ التحصیل شوند.
جومالی با دلخوری قصد رفتن به مغازه را دارد و صبحانه نمی خورد. مریم به خانه آنها آمده و با خوشرویی میگوید که خانواده اش فردا برای مراسم خواستگاری می آیند. جومالی و زمرد معذب شده و میخواهد به او بگویند که مراسم به هم خورده است. مریم میگوید که او با خلیل صحبت کرده و آنها قرار است ازدواج کنند. جومالی و زمرد شوکه شده و خوشحال می شوند. آلپای و فوندا سیدعلی را به مدرسه می رسانند. ملک به مدرسه آمده تا بتواند سیدعلی را ببیند. او دوباره با آلپای در مرود حضانت بچه ها بحث میکند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا