خلاصه داستان قسمت ۵۱ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۵۱ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۵۱ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۵۱ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۵۱ سریال ترکی خواهران و برادران

سوزان با عصبانیت وارد اتاق آکیف تو شرکت میشه و میگه تو چه مارموزی هستی دیگه! همه ی اینا زیر سر توعه! اون اخطاریه اومده بوده ولی تو بهم چیزی نگفتی چند ماهه اومده ولی ازم پنهان کردی! آکیف میگه اولا اینکه من پنهان نکردم به جای اینکه اخطاریه به خونه ات فرستاده بشه تو شرکت فرستادن و از اونجایی که تو عادت داری بدون خوندن برگه هارو امضاء کنی نفهمیدی چیو امضا کردی! سوزان در حالیکه از چشماش خون میباره بهش چشم میدوزه و میگه زندگیتو سیاه میکنم! آکیف با پوزخند میگه بهت گفته بودم با من در نیوفت بهت گفت با من بازی نکن ولی تو خودت خواستی اینجوری بشه! سوزان موقع رفتن نباهت را میبینه و با عصبانیت میگه خوشحالی انتقامتو گرفتی؟ به حسابتون میرسم. نباهت با خودش میگه وا دیوونه شده دیگه و به اتاق آکیف میره که میبینه اونجا بهم ریخته ست و ازش میپرسه چیشده؟ سوزان یه چیزایی میگفت سر در نیاوردم چیشده؟ آکیف میگه ورشکست شده سیم پیچیش قاطی کرده نمیفهمه چی میگه ولش کن! نباهت جا میخوره و میگه چی؟ پس ما هم ورشکست شدیم آره؟ آکیف میگه بعد از این همه سال شوهرتو نشناختی؟ من خودم ازش در میرم به راهی پیدا میکنم تو خیالت راحت باشه نباهت تایید میکنه. مدیر مدرسه با تولگا و پدرش در حال صحبت کرد نشستن که پدر تولگا پرونده اش را میگیره و از اونجا میخواد ببرتش. تو حیاط مدیر اونارو میبینه و وقتی اوگولجان میپرسه چیشد بهشون میگه پدرش پرونده اش را گرفت آنها خوشحال میشن. همان موقع تولگا میاد و بهشون میگه این بازی اینجا تموم نمیشه! پدرش سیلی محکمی بهش میزنه و میگه تو چجور آدمی هستی هنوز بقیه رو اذیت میکنی؟ و با عصبانیت میره، تولگا به اونا میگه به حساب تک تکتون میرسم روزگارتونو سیاه میکنم و میره. شب اوگولجان عمر را گیر انداخته تا ازش عکس بگیره.

عمر گالری گوشیشو میگرده و عکسی که از صفحه گوشیه تولگا گرفته بود را میبینه و اعتراف هاریکارو میخونه اوگولجان وقتی میبینه عمر عکسو دیده جا میخوره و میگه واست همه چیزو تعریف میکنم، عمر با عصبانیت میگه اون زن منو اون شب با تحقیر از خونه اش بیرون کرد! چی داری میگی واسه خودت و با عصبانیت به طرف خانه سوزان راهی میشه. مظلوم با تالیا برای صرف شام به رستوران رفتن اونجا وقتی مظلوم منو را میبینه ترجیح میده خودش چیزی نخوره و فقط تالیا سفارش بده. بعد از خوردن غذا تالیا به سرویس میره که مظلوم به گارسون هرچقدر پول داره میده و میگه ببخشید داداش من اولین بارمه که اومدم اینجا دوست دخترم خواست بیایم اینجا منم نتونستم بگم نه فقط جلوی اون دختر آبرومو نبر چیزی نگو من میرم میرسونمش بعد برمیگردم هربلایی خواستی سرم بیار حالا یا میخوای کتکم بزن یا ظرف بشورم یا هرکار دیگه ای. تالیا به سر میز برمیگرده که گارسون میاد و میگه ببخشید شمارو به جا نیاوردیم جناب سپس دسر جلوشون میزاره و میگه اینم از طرف ما به شما مظلوم خشکش میزنه و به صاحب رستوران که از دور ایستاده و با لبخند نگاهش میکند چشم میدوزد سپس گارسون میگه اینم بقیه پولتون و منو را بهش میده که مظلوم با یه نوشته روبرو میشه که تو قلب بزرگی داری جوون امشب مهمون ما باش مظلوم از دور از صاحب اونجا تشکر میکنه. سوزان و هاریکا چمدان هایشان را جمع کردن و میخوان برن خونه یکی از دوستانش که عمر از راه میرسه و عکسو به سوزان نشون میده. سوزان شوکه میشه و به هاریکا میگه تو چجوری میتونی به خودت صدمه بزنی و باهاش دعوا میکنه سپس از عمر عذرخواهی میکنه عمر متوجه میشه حالشون خوب نیست و میخوان جایی برن ازشون میپرسه میخواین کمکتون کنم؟ اما هاریکا میگه از دست تو کاری بر نمیاد میشه بری؟ عمر از اونجا میره.

دوروک به خانه آسیه رفته برای انجام تکالیفشون. قدیر و امل در حال بادبادک درست کردن هستن دوروک به وای فای آیبیکه وصل میشه تا سرفصل درستو ببینن که دوروک با چک کردن ایمیلش متوجه یه ایمیل از یه فرد ناشناس میشه با این عنوان که همه چیز درباره پدرت دوروک جا میخوره و به خودس میگه این دیگه چیه؟ سپس با فیلم دعوای آکیف و پدر آسیه روبرو میشه که باهم دست به یقه شدن اما اون فیلم کامل نیست و فقط یه تیکه اش است همان موقع قدیر به خانه میاد که او سریعا لپ تاپ را میبندد و با دیدن عمس پدر آسیه رو دیوار شوکه میشه. آسیه میخواد سرفصل هارو ببینه که دوروک نمیزاره و میگه نه آشتی ویروسم آلارم داد تو لپ تاپ چیزهای مهمی دارم بهتره برم خونه تا ببینم چیکارش کنم! بعد از رفتنش قدیر از آسیه میپرسه چیشد یهو؟ آسیه میگه نمیدونم لپ تاپش به مشکل خورده بود گفت بره بهش رسیدگی کنه. عمر وقتی به طرف خانه میاد میبینه اوگولجان تو حیاط منتظرشه و ازش میخواد تا باهم حرف بزنن عمر میخواد بره که بهش میگه به خدا خیلی خواهش کرد گفت دوسم داره و بوسید گونه مو! عمر میگه آخ آبله اون دختر هاریکاست میفهمی؟ واسه رسیدن به هدفش هرکاری میکنه! اوگولجان ازش عذرخواهی میکنه و باهم اوکی میشن. سوزان به دوستش ترکیدن لوله هارو بهونه کرده و چند روزی اونجا قراره بمونن تا ببینند چیکار کنند. هاریکا غر میزنه که ببین اومدین تو لونه موش سوزان ازش میخواد صبر کنه تا ببینه چیکار کنه. فردای آن روز قدیر میگه هرلحظه امکان داره سر و کله صاحب خونه پیدا بشه و اجاره خونه رو بخواد همان موقع قدیر براش پیام میفرستن که شب باربری دارن او خوشحال میشه و به عمر میگه باهم باید بریم عمر قبول میکنه و خوشحال میشن که اجاره خونه را درآوردن…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا