خلاصه داستان قسمت ۵۵ سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۵ سریال ترکی بوی توت فرنگی را مطاله می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی بوی توت فرنگی (Çilek Kokusu) محصول سال ۲۰۱۵ شرکت گلد فیلم ترکیه است. این سریال در ژانر کمدی و عاشقانه ساخته شده است که بازیگران اصلی آن عبارتند از؛ Demet Özdemir , Yusuf Çim , Mahir Günşiray, Murat Başoğlu , Laçin Ceylan , Ekin Daymaz , Mine Tugay .

قسمت ۵۵ سریال ترکی بوی توت فرنگی

خلاصه داستان قسمت ۵۵ سریال ترکی بوی توت فرنگی

سینان به اتاق ادا می رود و در مورد عروسی با او صحبت میکند. ادا میگوید که برای او سخت است که برای عقد پیش آنها باشد، اما برای عروسی به مراسم می رود. آسلی حاضر می شود تا به کافه برود. بوراک با او تماس میگیرد و می‌گوید که او را میرساند. سلدا نیز میخواهد پیش الچین برود تا پیش عروس باشد. او از خلیل میخواهد که او را برساند. بعد از رفتن آنها، بوراک دم در منتظر میماند تا آسلی بیاید. سلدا متوجه می شود که هدیه عروس را در خانه جا گذاشته و از خلیل میخواهد که به خانه برگردد. همان لحظه، آسلی سوار ماشین بوراک می شود و سلدا با دیدن این صحنه شوکه شده و به شدت عصبانی می شود. او با بوراک تماس میگیرد و از او میپرسد که چرا آسلی را سوار کرده. بوراک میگوید که مسیرشان یکی بوده و از سلدا میخواهد که شلوغش نکند، اما سلدا آرام نمی شود. او مدام در ماشین غرولند میکند و میگوید که همین امروز آسلی و مادرش را از خانه بیرون میکند.
آسلی از اینکه لو رفته اند ناراحت می شود. بوراک سعی دارد آسلی را دلداری دهد و می‌گوید که باید با خانواده هایشان صحبت کنند. سپس آسلی را به کافه می رساند. آسلی با ناراحتی موضوع را برای غنچه تعریف میکند.
سلدا پیش الچین می رود و چیزی به روی خودش نمی آورد تا امروز تمام شود. او از الچین در لباس عروس تعریف میکند و برای او آرزوی خوشبختی میکند و هدیه اش را میدهد.

باشاک و اوکتای با یکدیگر در مورد سهام شرکت توافق کرده و باشاک سهام را می‌خرد. باشاک با سینان تماس میگیرد و با طعنه به او خبر میدهد که شریک سهام الچین شده است. سینان به شدت عصبی می شود اما به الچین چیزی نمیگوید تا ناراحت نشود. آسلی و غنچه که برای مراسم عروسی سفارش گرفته بودند، به همراه شیرینی ها به تالار می روند و وسایل را آماده میکنند تا از مهمانان پذیرایی کنند. چایلا با دیدن آسلی، او را مقابل همه صدا می زند. آسلی از دیدن خانواده بوراک و ولکان شوکه می شود و تازه متوجه می شود که او برای مراسم آنها شیرینی سفارش گرفته است. چایلا به عمد آسلی را پیش همه می آورد و او را دوست دختر ولکان معرفی میکند. بوراک که دیگر تحمل رفتارهای چایلا را ندارد، جلو می رود و دست آسلی را میگیرد و میگوید که آسلی دوست دختر اوست. همه شوکه و متعجب می شوند. سلدا عصبانی شده و شروع به داد و بیداد و توهین به آسلی میکند. آسلی سکوت کرده و گریه میکند. بوراک آسلی را بیرون می برد و او را آرام می‌کند و از او می‌خواهند همین حالا پیش امل بروند و همه چیز را بگویند. نهاد سلدا را قانع میکند که تا بعد از مراسم چیزی نگوید و عروسی را خراب نکند. مراسم برگزار می شود و همه به الچین و سینان تبریک می‌گویند. آسلی و بوراک به خانه می رسند و با هم به آشپزخانه می روند. آسلی بی مقدمه به امل میگوید که باید به او چیزی را بگوید.امل با تعجب به آنها نگاه میکند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا