خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی دختران آفتاب

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی دختران آفتاب را مشاهده می فرمایید. با ما همراه باشید. این سریال ترکی به کارگردانی Metin Balekoğlu در ژانری درام، کمدی، رمانتیک در ۱ فصل ۳۹ قسمتی در استانبول ساخته شده است. تهیه کنندگان سریال دختران آفتاب اسماعیل گوندوگو و اینچی کرهان می باشند. این سریال یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای با بازی امره کینای، اوریم آلاسیا، تولگا ساریتاش و بورجو اوزبرک و هانده ارچل است.

قسمت ۵۶ سریال ترکی دختران آفتاب

خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی دختران آفتاب

هالوک با عصبانیت به سمت سویلای حمله کرده و میخواهد او را خفه کند. همان لحظه علی به خانه آمده و با دیدن این صحنه به سمت هالوک رفته و او را از سویلای جدا میکند. هالوک کمربند خود را در می آورد و به سمت علی می رود و او را کتک می زند. نازلی به خانه پیش سلین و پری می رود و میگوید که حق با سلین بوده و رفتار او اشتباه بوده است و نباید به گونش پشت می کرده. سپس میگوید که دم زندان رفته و گونش را صدا زده و با فریاد معذرت خواهی کرده است. سلین از اینکه نازلی به حرف او رسیده خوشحال می شود. بعد از رفتن هالوک از خانه سویلای، علی با خشم و نفرت میگوید که میخواهد به پلیس زنگ بزند و دیگر نمی‌تواند در برابر کارهای هالوک سکوت کند. سویلای سعی دارد جلوی او را بگیرد و می‌گوید که هالوک پدر اوست اما علی میگوید که چنین پدری ندارد. او با عصبانیت با رعنا تماس گرفته و ماجرا را میگوید. رعنا حدس می زند که هالوک سراغ ظفر نیز برود. او احمد را به بیمارستان می فرستد. وقتی احمد به بیمارستان می رود، هالوک می رسد و میخواهد سراغ ظفر برود. احمد هالوک را آرام می‌کند و می‌گوید که با کشتن ظفر او به زندان می رود و دیگر نمی‌تواند با گونش باشد. صبح، دخترها همگی به دیدن گونش می روند. وکیل گونش به آنجا آمده و وقتی خوشحالی بچه ها را میبیند، از دخترها میپرسد که آیا مادرشان را راضی کرده اند. دخترها متعجب شده و گونش سعی دارد موضوع را عوض کند و می‌گوید که منظور وکیل در مورد ملاقات بوده است.

بعد از ملاقات، دخترها سراغ وکیل می روند و نازلی با اصرار میگوید که میداند آنها چیزی را پنهان میکنند و در مورد منظور وکیل سوال می‌کند. وکیل به ناچار ماجرای شرط ظفر برای آزادی گونش را میگوید. بچه ها شوکه و عصبی میشوند.
وقتی هالوک به خانه می رود، روانپزشک خودش را آنجا می بیند. او میگوید که حالش خوب است و مشکلی ندارد اما رعنا میگوید که اینطور نیست و او باید درمان بشود. هالوک عصبی می شود. دکتر میگوید که او باید مدتی بستری بشود و این به نفع هالوک است. او و هالوک به سمت بیمارستان روانی می روند. گونش با رعنا تماس میگیرد و میگوید که به هالوک دسترسی ندارد و نگران اوست. رعنا به دروغ میگوید که هالوک به‌خاطر کار فوری به خارج از کشور رفته و وقتی برگشت خبر میدهد. علی پیش سلین رفته و چون تصور میکند که او در مورد سویلای به هالوک خبر داده، با او دعوا میکند. سلین میگوید که چنین کاری نکرده اما علی باور نمی‌کند. نازلی به همراه ساواش به بیمارستان می رود و با ظفر به خاطر همکاری با سویلای دعوا میکند. ظفر میگوید که بخاطر نزدیک شدن به دخترهایش این کار را کرده و چاره دیگری نداشته. نازلی به او می‌گوید که شکایتش را پس بگیرد وگرنه دیگر او را نمی‌بیند. سپس از آنجا میرود. در خانه، رعنا دخترها را جمع کرده و به آنها میگوید که در نبود مادرشان باید از او حرف شنوی داشته باشند. نازلی و سلین عصبی می شوند اما چیزی نمی‌گویند.

نازلی و پری تصمیم دارند گونش را راضی کنند تا با ظفر کنار بیاید و آزاد بشود اما سلین مخالفت میکند و میگوید که مطمئن است گونش قبول نمیکند. نازلی به سلین شک میکند که شاید چیزی میداند ، اما سلین انکار میکند.
احمد به ملاقات هالوک می رود. هالوک می‌گوید که او خوب شده و از برخوردش با سویلای پشیمان است و حتی حاضر است با او تماس بگیرد و حالا معذرت خواهی کند. احمد گوشی خود را به هالوک میدهد تا او تماس بگیرد. سپس خودش بیرون می رود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا