خلاصه داستان قسمت ۵۷ سریال ترکی ضربان قلب + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۷ سریال ترکی ضربان قلب (نبض) را می توانید مطالعه کنید. ژانر این سریال عاشقانه و رمانتیک است، سریال ضربان قلب محصول سال ۲۰۱۷ به کارگردانی مشترک یوسف پیرهسان و آیتاچ چیچک در شبکه های ترکیه پخش شده و حال در سال ۲۰۲۱ روی آنتن شبکه ریور پخش می شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Gökhan Alkan(علی)–Öykü Karayel(ایلول)–Ege Kökenli–Ali Burak Ceylan–Hakan Gerçek–Fatih Dönmez–Barış Aytaç–Burcu Türünz– Başar Doğusoy– Selahattin Paşalı.

قسمت ۵۷ سریال ترکی ضربان قلب (نبض)
قسمت ۵۷ سریال ترکی ضربان قلب (نبض)

خلاصه داستان سریال ضربان قلب

خلاصه داستان سریال ترکی ضربان قلب درباره زندگی شخصیت ایلول است که به خاطر پدر و مادرش کودکی سختی را پشت سر گذاشته است و در دوران دبیرستان پدرش او را در خانه ی مادر بزرگش در شهر مارماریس ترک نموده و تنها گذاشته است رفتن او پیش مادر بزرگش ، برای او فرصتی هست که زندگی اش را از نو درست نماید وی همچنین به وسیله ی آشنایی با علی زندگی اش را از نو خواهد ساخت….

قسمت ۵۷ سریال ترکی ضربان قلب (نبض)

علی از ایلول عذرخواهی میکند که بخاطر او به دردسر افتاده است.سلطان می‌گوید:«بهتر است کمی هم آنها تو را ببیند. آدمهایی که دوستت دارند امروز مرگ ترا تماشا میکنند.بعد مرگ تو‌، هر چه که داری مال من میشود‌. همه چیزهایی که از من دزدیدی. من کسی هستم که خیلی بهت نزدیک هستم.» چنگیز با چهره پوشیده‌ و ماسک وارد میشود و با اسپری ماده ای به طرف علی میپاشد و او بیهوش میشود. به سلیمان از آنکارا زنگ میرنند و میگویند دختر وکیل مجلس را به انجا میاورند و او‌ فقط میخواهد که دکتر ایلول به او رسیدگی کند. سلیمان به وکیل میگوید :«این موضوع برای بیمارستان تبلیغ خوبی است و باید خبرنگاران را از جلو دردور کنیم.» چتین به ایلول زنگ می‌زند و در مورد تحقیق درباره اسباب بازی ماشین به او میگوید. علی را با یک زنجیر به صندلی بسته اند و در آنجا به مرور گاز پخش میشود.
سلیم و آغوز منتظر هستند که دختر وکیل را به بیمارستان بیاورند. سلیم می‌گوید:« این موضوع برای سلیمان از گم شدن علی اصف مهمتر است.»
آن دختر را میاورند که با موتور تصادف کرده است و صورتش زخمی شده و باید جراحی شود. در این موقع سلطان به بیمارستان میاید و سلیمان میپرسد :«شما اینجا چکار دارید؟» او میگوید:« آقای وکیل به من خبر دادند که دخترشان اینجاست و ما از آشنایان قدیمی هستیم و به من گفتند برای عمل دخترشان ببایم.» چنگیر به بیمارستان میاید و سلطان به او میگوید که به خانه برود و علی را جلوی دوربین بگذارد. در خانه، علی مقابل دوربین خطاب به سلطان مرتب میپرسد که از من چه میخواهی؟ سلطان جوابش این است که دنبال تو و زندگی تو هستم، چون زندگی تو باید مال من میشد.
علی منظورش را نمی فهمد‌ و‌ میگوید بیا با هم حرف بزنیم. سلطان به بهانه کار میرود و علی خیلی تلاش میکند دستهایش را باز کند اما موفق نمی شود.
ایپک‌ پیش ایلول میاید و میبیند او مدارک ضیا را بررسی میکند و میگوید که شاید از همسرش یا پسرش بتوانم چیزی پیدا کنم. ایپک با تعجب میپرسد مگر او برادری دارد؟ ایلول مطمئن است که او برادری دارد که اینکار هم به او مربوط است. در این موقع صمد میاید و به ایلول موضوع دختر وکیل را اطلاع میدهد و ایلول همراه او میرود.
خبرنگاری در بیمارستان با نازلی مصاحبه میکند و او علت همه مشکلات و خشونت های بیمارستان را به ایلول نسبت میدهد.
در این موقع ایلول از آنجا رد میشود و نازلی به او حمله کرده و او را متهم به قتل میکند.ایلول می‌گوید که علی را گروگان گرفته اند و من باید دنبال کارهای او باشم و‌ فرصت پاسخگویی به حرفهای چرت و پرت تو را ندارم.
علی در اثر استنشاق گاز به سرفه افتاده است و نمی تواند دستانش را باز کند.
موقع شستن دستها ، سلطان ایلول را میبیند و‌ خودش را معرفی میکند که جراح پلاستیک است.و به اتاق عمل میروند و ساعت ۳ به سفارش سلطان ،چنگیز فیلم علی را در آن وضعیت در اینترنت میگذارد. همکار چتین فیلم را دیده و به او نشان میدهد و می‌گوید که این کار یک روانی است. چتین دستور میدهد که زود تحقیقات را شروع کنند و ببینند از کجا فیلمبرداری میشود. در بیمارستان همه فیلم را میبینند و به همدیگر نشان میدهند و ناراحت می شوند.
در حین عمل، ایلول متوجه میشود که همه همکارانش در بالکن به گوشی هایشان نگاه میکنند و مشکوک میشود . او از اتاق عمل بیرون میاید.سلیم میخواهد موضوع را به او بگوید و همکارانش فیلم را به ایلول نشان میدهند‌ و میگویند پلیس در جستجو است، ولی هنوز محل آنجا را پیدا نکرده اند. ایلول فیلم را نگاه میکند و با نگرانی به سلیم میگوید :« علی دستانش بسته است و خفه میشود.ما باید یک کاری بکنیم و زمان زیادی نداریم.»
۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا