خلاصه داستان قسمت ۵۹ سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۹ سریال ترکی بوی توت فرنگی را مطاله می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی بوی توت فرنگی (Çilek Kokusu) محصول سال ۲۰۱۵ شرکت گلد فیلم ترکیه است. این سریال در ژانر کمدی و عاشقانه ساخته شده است که بازیگران اصلی آن عبارتند از؛ Demet Özdemir , Yusuf Çim , Mahir Günşiray, Murat Başoğlu , Laçin Ceylan , Ekin Daymaz , Mine Tugay .

قسمت ۵۹ سریال ترکی بوی توت فرنگی

خلاصه داستان قسمت ۵۹ سریال ترکی بوی توت فرنگی

غنچه و اردم آشپزخانه را تزیین کرده و کیک را آماده کرده اند. غنچه با آسلی تماس میگیرد و به بهانه سفارش جدید از او میخواهد که به کافه بیاید. آنها سپس نگران بوراک شده و تماس می‌گیرند، اما بوراک جواب نمی‌دهد. کمی بعد آنها دوباره تماس می‌گیرند و بوراک به سردی جواب داده و میگوید که برنامه کنسل شده و امشب نمی آید. آنها متعجب می شوند و غنچه به آسلی نیز خبر میدهد که به کافه نیاید. بوراک به خانه می رود و وقتی نهاد حال و روز او را می بیند، پیش او می رود. بوراک با درماندگی میگوید که حق با او بوده و آسلی و باشاک همدست بوده اند و آسلی با احساس او بازی کرده است و او حالا از آسلی متنفر است. نهاد سعی دارد بوراک را آرام کند. در خانه آسلی به اتاق رفته و از روی دلتنگی گریه میکند. امل از لای در آسلی را میبیند و برای او ناراحت می شود. صبح روز بعد، بوراک با خودش فکر میکند که باید از آسلی انتقام بگیرد. نهاد ماکرای خرید سهام را به سلدا میگوید و سلدا نیز عصبانی می شود. نهاد میگوید که میداند درد باشاک فقط پول است و باید به او پیشنهاد رقم بالایی بدهد تا بتواند سهام را از او بگیرد تا الچین متوجه چیزی نشود.

نهاد با باشاک قرار میگذارد و به او میگوید که هر قیمتی بدهد سهام را از او می‌خرد، و از او میخواهد که از آنها فاصله بگیرد. باشاک میگوید که او تازه سهام را خریده و قصد کار کردن دارد و به هیچ قیمتی حاضر به فروش سهام نیست. سپس می رود. نهاد عصبانی می شود و با یک تماس، میخواهد که در مورد منبع مالی باشاک تحقیق کنند و به او خبر دهند. بوراک با غنچه تماس میگیرد و خبر میدهد که تصمیم گرفته است ابتدا خانواده اش را راضی کند و سپس خواستگاری کند. او میگوید که موفق به راضی کردن خانواده شده و به زودی به آنها خبر میدهد که چه کنند. غنچه و اردم از این بابت خوشحال می شوند. چایلا پیش سلدا می رود و سلدا ماجرای جدایی آسلی و بوراک را برای او تعریف میکند. چایلا متعجب می شود. در دانشگاه ، ولکان از اینکه بوراک میگوید او و آسلی جدا شده و دیگر او را نمیخواهد متعجب می شود. چایلا ماجرای جدایی بوراک و آسلی را برای غنی تعریف میکند و با او شرط می بندد که دوباره با بوراک دوست خواهد شد و آسلی نیز برای همیشه تمام شده است. باشاک به کافه می رود و قرارداد خانه را برای امضا به آسلی می دهد. او سپس به همراه آسلی به خرید می رود تا آسلی برای کار در شرکت لباس رسمی بگیرد. آسلی هنگام برگشت، امل را با باشاک آشنا می کند و سپس او را با خود می برند تا خانه جدید را به او نشان دهد.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا