خلاصه داستان قسمت ۵ سریال همه گیری از شبکه سه سیما

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران سریال ایرانی خلاصه داستان قسمت ۵ سریال همه گیری را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال همه گیری محصول سال ۱۴۰۲ به کارگردانی «محمد صادق بکتاشیان» و تهیه کنندگی «سعید کمانی» می باشد که فصل اول خود را با نام «موج اول» بر روی آنتن برده است. این سریال که جایگزین سریال نیکان می باشد، داستان شیوع کرونا در کشور است و روزهای ابتدایی شیوع این بیماری را نشان می دهد که عده ای درگیر این هستند آیا این بیماری کرونا است یا آنفولانزا؟ آنها در ادامه به این نتیجه می رسند که این بیماری همان کرونا است.

قسمت ۵ سریال همه گیری
قسمت ۵ سریال همه گیری

قسمت ۵ سریال همه گیری

شاهمیری با شریکش پیش یکی ا تاجرهای دارو میرن و شاهمیری بهش اسم یه قطره را میده و میگه که میخوام هرچی تو بازار هست هرچی تو داروخانه ها هست جمع بشه برای من او میگه قیمتش میره بالا میلیاردر میشه! شاهمیری میگه همین الان یه چک میدم بهت نقد آنها باهم توافق میکنن. تو مسیر برگشت شریک الیاس بهش میگه چقدره این قطره؟ اصلا چی هست؟ او میگه قطره ای هست که اگه ریه درگیر بشه لازمه ۵ هزار تومنه ولی به فروش ۱۵۰ فکر میکنم حتی اگه بشه ۲۵۰ هزار تومن شریکش میگه نمیخرن! او میخنده و میگه شن و ماسه نیست که نخرن دکتر میگه مریضتون اینو لازم داره نگیره میمیره اونا هم مجبورن. اکبری و عیسایی با متین میرن بالا سر ابراهیم و ماجرای درمانشو بهش میگن که باید بیهوش بشه تا درمانو شروع کنن او میگه میخوام خداحافظی کنم و یه نفر به اونجا میاد و ازش فیلم میگیره او حرف هایی که دلش میخواد را میزنه و وصیتشو میکنه سپس ضبط فیلم تموم میشه. متین وقتی تنها میشه با دکتر عیسایی و اکبری میپرسه چقدر امکان زنده بودن هست؟ عیسایی میگه کمتر از ۳۰٪ متین میگه خوب اگه ریسکش بالاست انجام ندیم! عیسایی میگه اینجوری مرگش میره بالای ۹۰٪.

ابراهیم به دخترش زنگ میزنه و تصویری باهاش حرف میزنه و از دلتنگیش میگه از اینکه اگه زنده نمونه نگرانش میشه و ازش میخواد مراقب خودش باشه. سپس درمان شروع میشه و حاج ابراهیم بیهوش میشه. فردای آن روز درمان تموم شده و حاج ابراهیم هنوز بیهوشه و به هوش نیومده. دوتا پرستار بالاسرش هستن و درباره اینکه اگه به هوش نیاد وضع بیمارستان چجوری میشه حرف میزنن. اون قلدر که اسمش حمیده با خواهرش و شوهر خواهرش که اسمش اصغره و نوچه خودشه رفتن به طرف بیمارستان صحرایی و درباره اینکه چجوری اون ساک پولو بدست بیارن فکر میکنن. او به امیرعلی زنگ میزنه و دوباره تهدیدش میکنه که کیف پول چیشد؟ چرا سر پستش نیست و بعد از کمی کل کل کردن امیرعلی قطع میکنه و میره دنبال کارش. الیاس شاهمیری تو جلسه هیئت مدیره بین همه قرارداد محرمانه پخش میکنه که حرف هایی که میشنون بین خودشون باشه و به بیرون درز نکنه سپس از وکیلش میخواد گوشی هاشونو جمع کنه و خودشم بره بیرون. او بهش برمیخوره و وقتی بیرون میره به منشی میگه من میرم دفترم کارم داشتن بگو زنگ بزنن.

تو بیمارستان صحرایی دکتر برزین به متین میگه که برای نوزاد درمان ویتامین d3 را شروع کنه اما او میپرسه چرا؟ برای چی؟ برزین میگه من دکترم و تشخیص میدم که این کارو باید بکنین متین میگه فکر کنین مادرش اینو داره ازتون میپرسه چی میخواین بگین؟ او میگه الان باید درس دادنو شروع کنم؟ بعد از کمی کل کل میگه چون این ویتامین تو بدن مادر کم بود از طرفی کرونا هم که داشت قطعا فقر این ویتامین را نوزاد داره که در آینده موجب نارسایی مغزی میشه سپس متین قبول میکنه که درمان را شروع کنه و از طرفی نمونه آزمایش خونش را هم بگیرن تا اطمینان پیدا کنن برزین میگه باشه اگه حق با من بود برای من و اون دوتا پرستار باید شام بگیری متین قبول میکنه. شاهمیری از اونا میخواد تا یه دارویی که میخواد وارد کنه را برای همه بیماران تجویز کنن بدون در نظر گرفتن عوارضی که احتمالا بعدا قراره بروز کنه چون هدف اولشون زنده نگه داشتن انسان هاست تا عوارضی که در آینده امکان داره بروز کنه. یه نفر مخالفت میکنه و میگه من نیستم و میره از اتاق بقیه بعد از کمی حرف زدن تو فکر میرن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال همه گیری از شبکه ۱ سیما + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا