خلاصه داستان قسمت ۶۰ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۰ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۶۰ سریال ترکی محکوم
قسمت ۶۰ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۶۰ سریال ترکی محکوم

قنبر و پاشا و حاجی و بکیر بالاخره موفق میشن تا ماشین حاجی را زمان تصادفش در محله خودش پیدا کنند. آنها طبق نقشه ماشین را پشت کامیون می‌گذارند و از آنجا می برند. آنها وقتی ماشین را به طرف مخفیگاه خودشان میبرند شروع به گشتن ماشین می کنند. آنها تو ماشین یه جنازه پیدا می کنند حاجی با دیدن جنازه میگه این دایی منه و حسابی ناراحت میشه و به هم میریزد. آنها تصمیم میگیرند که به صورت موقت در یک خانه مخروبه پنهان کنند تا بعد از انجام دادن کارهایشان سر فرصت  او را دفن کنند. شب در خانه حاجی حسابی ذهنش به هم ریخته و تو فکر دایی کشته شده اش است. فیرات سر شام بهشون میگه دادستان کل ازم خواسته تا به پرونده فراری ها رسیدگی کنم و شماها را پیدا کنم و تحویل بدم الان که ماشین دست ماست به نفع ما هم هست. پاشا ماجرای پیدا شدن جنازه دایی حاجی را در ماشینش بهش میگن فیرات ازشون میخواد سریعاً به خانه مخروبه برن و جنازه را بردارند. ساشا و باریش در اسکله نشسته اند و به خاطر آزاد شدن باریش خوشحالن و نوشیدنی می خورند و جشنی دونفره می گیرند ساشا به باریش میگه سینیور هنوز دشمن توست اما به خاطر اینکه آتو داری ازش جونتو نجات داد و ازت محافظت میکنه. فیرات به دوستانش میگه وقتی داشتم می آمدم احساس کردم یه ماشین منو تعقیب می کرد واسه همین از در پشتی برین سپس خودش با بکیر به بیرون میرن و با دیدن اون ماشین به طرفش میرن. اون شخص که از طرف دادستان کل بهش مأموریت داده شده بود تا فیرات را تعقیب کند که ببینه فراری ها باهاش در ارتباط هستند یا نه از ماشین پیاده میشه. فیرات بهش میگه اینجا چیکار می کنی؟ برای چی منو تعقیب می کنی؟ اون شخص بکیر را فکر می کنه از فراری ها هستش اما بعد که میبینه اشتباه کرده سکوت می کنه

فیرات با عصبانیت ازش میخواد تا از اونجا بره. بعد از رفتن او با بکیر پیش دوستانشان در آن ساختمان مخروبه میرن. قنبر و بکیر از ماشین پیاده میشن تا جنازه را بیاورند. فیرات و حاجی تو ماشین نشستن و از طریق شنود توی عروسک به حرفهای بوگه و باریش گوش میدن. بوگه سر میز شام به باریش میگه اصلاً وضعیت خوبی نداری حتی جان هم متوجه رفتارهای غیرعادیت شده باید پیش روانشناس بری و درمانتو شروع کنی. قنبر و بکیر وقتی وارد ساختمان میشن متوجه حضور پلیس در انجام می‌شوند و میفهمن که پلیس فهمیده جنازه اونجاست آنها سریع خودشان را پنهان می کنند. دادستان کل به فیرات میگه تا به اونجا بره وقتی به آنجا میرسه دادستان کل فیلم دوربین های مداربسته اطراف ساختمان را به فیرات نشون میدن و میگه که توی فیلم چهره حاجی کاملا مشخص است که داره جنازه را حمل میکند و او یک قتل دیگه هم انجام داده تو باید سریعاً اونو پیدا کنی و دستگیر بشه. فیرات کلافه و عصبی میشه. فردای آن روز دادستان کل به اتاق فیرات میره و بهش میگه اثر انگشت حاجی روی جنازه پیدا شده قطعاً اون قاتل بوده فیرات میگه احتمال داره که همدست هم داشته باید بیشتر تحقیق کنیم دادستان کل تایید می کنه. باریش و ساشا به مطب روانپزشک میرود باریش در حال حرف زدن با دکتر است که دوباره توهم ساواش را میزند اما چیزی به دکتر نمیگه و به روی خودش نمی آورد دکتر بهش پیشنهاد میده تا مدتی از آن فضا دور باشه تا کمی حالش بهتر بشه. مادر حاجی به اتاق فیرات در دادستانی می رود فیرات ازش درباره دشمنان احتمالی برادرش می پرسد مادر حاج میگه اصلا دشمنی نداشت و از اینکه پسرم دایی خودش را کشته حسابی ناراحت و عصبانیم.

باریش به بوگه میگه که با هم دیگه از اونجا برن او خوشحال میشه و میگه بعد از مراسمی که برای تومریس برگزار میشه بدون اینکه چیزی از زندگی قبلی خودت برداری از استانبول بریم فقط خودمون سه تا! باریش قبول می کنه زاهد در اتاقش نشسته و از اینکه قرار است شرکت را به سنیور بده حسابی عصبی و کلافه است بعد از چند دقیقه سینیور و رفیع به اتاق میان. سینیور با کنایه به زاهد میگه تا از پشت میزش بلند بشه آنها برای مصاحبه مطبوعاتی آماده میشن. فیرات در اتاقش مصاحبه سینیور و زاهد را می بیند که درباره انتقال شرکت در حال صحبت کردن هستند همان موقع مامور وارد اتاقش می شود و به فیرات میگه حکم دستگیری حاجی را آوردم دادستان کل ازم خواست که شخصاً او را دستگیر کنین. مجاهد مدارکی را که درباره باریشه و دست یوردل بوده را برمیدارد و مطالعه می کند او متوجه می‌شود که ساواش همان باریش است و متوجه تمام وقایع می شود سپس تصمیم می‌گیرد تا از این طریق او را تهدید کند و ازش پول بگیرد. ساشا به طرف خانه ی باریش می‌رود که بوگه بهش میگه باریش نیست و ازش دعوت می کند تا به داخل بره. آنها درباره رفتنشان از استانبول میپرسه که بوگه بهش میگه قرار نیست تو با ما بیای قرار شده ما خودمون ۳ تایی از اینجا بریم ساشا با شنیدن این خبر ناراحت میشه و به خاطر اینکه باریش بعد از این همه سال رفاقت میخواد او را تنها بذاره و بره با دلخوری از اونجا میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا