خلاصه داستان قسمت ۶۱ سریال ترکی بهار + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۱ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز به‌عنوان تهیه‌کننده این مجموعه شناخته می‌شود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روز‌های فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش می‌شود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانه‌دار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی می‌شود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و می‌گوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!

قسمت ۶۱ سریال ترکی بهار

قسمت ۶۱ سریال ترکی بهار

بهار سریع همه را صدا میزنه و میگه اتاق عملو آماده کنین! ثریا دست و پاشو گم کرده و با گریه اورن را صدا میزنه و میگه ولم نکن! بهار جا میخوره و سریعا میبرن اورن را به اتاق عمل بهار از تیمور خواهش میکنه تا کمکش کنه تیمور میگه خیالت راحت بهم اعتماد کن و میره داخل اتاق عمل. دکتر ثریا با عصبانیت میره تیم امنیتو سرزنش میکنه که چجوری گذاشتن این اتفاق بیوفته و میگه من دیروز یه شخص با هویت نامعلوموم پذیرش کردم به پلیسم گزارش دادم به جای اینکه امنیتو ببرین بالا دونفر میان به دکتر شلیک میکنن؟ همتون الان اخراجین! سپس به دکتر رها میگه که یه تیم امنیتی دیگه جور کنن و میره. تیمور تو اتاق عمل میبینه داره نبضش میاد پایین سپس تمام تلاششو میکنه تا زنده بمونه. وقتی بیرون میاد به بهار و ثریا که اونجا منتظرن میگه که خداروشکر حالش خوبه خطر رفع شده بهار از خوشحالی تیمور را بغل میکنه و ازش تشکر میکنه که وقتی جدا میشه ازش ثریا به بهونه دادن گزارش ها از اونجا میره تیمور به بهار میگه وقتی میبینم به خاطر اون مرد اینجوری بهم ریختی و ناراحتی واقعا داغون میشم و با ناراحتی میره. مادر سرن که تو مطب دکتر منتظر سرن بوده میبینه سرن نیومد و با کلافگی از اونجا میره که خبر  حمله به بیمارستانو تو اینترنت میبینه و به خودش میگه پس بازم تو دردسر اون خانواده گیر کردی که نتونستی بیای!

هما و مادربزرگش تو خونه خودشون و پارلا و رنگین هم تو خونه خودشون نشستن که تو اخبار خبر حمله به بیمارستانو میبینن و شوکه میشن. چیچک به بهار و رنگین به تیمرو زنگ میزنن و خبر میگیرن که اونا میگن حال دکتر اورن خوبه خطر رفع شده و اونام یادشون راحت میشه. بهار میره کنار تخت اورن تو مراقبت های ویژه که ثریا به اونجا میره و میگه اجازه نداری دیگه وارد اتاق بشی تو به خاطر اتفاق های اخیر کلا تعلیق شدی! یادت که نرفته! بهار باهاش کمی بحث میکنه که ثریا میگه دیگه لازمه که اینو بگم بهت شاید بعدش خودتم دیگه نخوای پیشش باشی من و اورن کل تابستون باهم تو رابطه بودیم و هیچ حرفی از تو بهم نزد من اخراش فهمیدم که تو بودی اصلا! بهار بعد از چند دقیقه از اونجا میره و حسابی بهم ریخته و گریه میکنه و میگه خسته شدم همه بهم دروغ میگن و منو میپیچونن! تیمور سعی میکنه آرومش کنه و میگه خوب من چی بگم بهت. بهت گفتم که تو تازه قلبت زخمی شده زود وارد رابطه نشده حرفاشو باور نکن! خوب میدونستم که با ثریا تو رابطه ست که بهت میگفتم! بهار میگه باشه ولی من باید حرف های اورنو هم بشنوم. فردای آن روز اورن به هوش میاد و اولین چیزی که قبل از باز کردن چشماش میگه بهار هستش که ثریا بهم میریزه و میگه منم ثریا نمیزارم کسی بهت صدمه بزنه تمام کسایی که باعث این اتفاق شدنو بیچاره کردم!…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بهار + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا