خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی اسم من ملک + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی اسم من ملک را می خوانید. با ما همراه باشید. سریال ترکی اسم من ملک یکی از سریال های غم انگیز شبکه ت ر ت می باشد که پخش خود را دوباره شروع کرده است‌. این سریال دارای ژانر درام می باشد که چه در ترکیه و چه در دیگر کشورها دارای طرفداران زیادی می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Nehir Erdogan ،Kutsi Kutsi ،Mustafa Mert Koç ،Rabia Soyturk ،Mehmet Çevik ،Kaan Çakir ،Ece Ozdikici ،Ulvi Kahyaoglu ،Nizam Namidar ،Zeyno Eracar ،Muharrem Türkseven ،Hande Kaptan.

قسمت ۶۲ سریال ترکی اسم من ملک

خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک

نجات که از طرف همسرش بطور ناگهانی ترک شده بود به تنهایی از دخترش نگهداری میکرد و برای این که اونو ناراحت نکنه گفته بود مادرت در یه ماموریت در افریقاست و از زبان اون برای دخترش نامه مینوشت ولی متوجه شد که دخترش بشدت انتظار داره که مادرش در جشن تولد شش سالگیش شرکت کنه و …

قسمت ۶۲ سریال ترکی اسم من ملک

شب در اتاق، قدریه چند بار میخواهد در مورد مسأله میتات و اونزیله به محمود چیزی بگوید، اما یاد هشدار نفیسه برای مخفی نگه داشتن این قضیه می افتد و سکوت میکند. محمود از قدریه میخواهد که دوباره به دکتر بروند اما قدریه میگوید که دیگر خسته شده است. محمود با ناراحتی میگوید که حسرت بچه به دلش مانده و گریه اش میگیرد. قدریه نیز ناراحت می شود. وقتی کرم از باشگاه بیرون می آید، با دو نفر در کوچه دعوایش می شود. همان لحظه میتات رسیده و آنها را جدا میکند. کرم که دیگر طاقت ندارد به روی میتات می آورد که در مورد بیماری ملک میداند. او با نگرانی میگوید که نمیخواهد مادرش را از دست بدهد. میتات کرم را بغل کرده و دلداری میدهد. سپس او را به خانه می رساند. آلپای با کرم تماس میگیرد تا بچه ها به خانه بیایند، اما میتات نمی‌گذارد و از او میخواهد فردا دنبال آنها بیاید.
صبح زود آلپای دنبال بچه ها می رود و آنها را می برد. کرم که از آلپای عصبی است، بخاطر اذیت کردن ملک با او دعوا کرده و از ماشین پیاده می شود. در خانه مریم، پدر و مادر او میگویند که دیگر اجازه نمیدهند که او در گازانتپ بماند و باید همراه آنها به شهرشان برگردد زیرا نمیخواهند او اذیت بشود. مریم به ناچار می‌پذیرد.

در بازارچه، زینال کلافه و ناراحت است. میتات با او صحبت میکند و زینال میگوید که اونزیله از قرارشان ناراحت شده و رستوران را ترک کرده است و او را نمیخواهد. میتات او را دلداری میدهد و میگوید که حتما اونزیله شوکه شده و به زمان احتیاج دارد. در هتل، دفنه قبل از بیدار شدن فوندا سریع از خانه بیرون می رود و برای صبحانه با عمر قرار میگذارد. عدنان که در لابی هتل است، متوجه رفتن دفنه شده و او را تعقیب میکند. در رستوران، عمر به دفنه میگوید که قرار دادگاه جلو افتاده و فردا برگزار می شود و از دفنه میخواهد که برگردد و در این شرایط مادرش را تنها نگذارد. او از اینکه دفنه به راحتی از عشقشان پا پس کشیده ناراحت است و گله میکند. دفنه میگوید که رابطه آنها شدنی نیست و باید  همه چیز تمام شود. زمرد دم خانه پیش نفیسه می رود و با دلخوری و ناراحتی خبر میدهد که نامزدی خلیل به هم خورده و مقصر ملک بوده است زیرا با آمدنش آرامش همه را به هم زده است، و خلیل بخاطر بردن او به بیمارستان مریم را از دست داده است. نفیسه که ماجرای بیمارستان رفتن ملک را نمی‌دانست، نگران می شود و بعد از رفتن زمرد با ملک تماس میگیرد. ملک در حال شانه کردن موهای خود است و متوجه ریزش موهایش شده است. او به نفیسه میگوید که به خاطر کم‌خونی بستری شدن و مشکلی نیست.
فوندا با عدنان تماس میگیرد و عدنان خبر میدهد که دفنه با دوستش به رستوران آمده و آدرس آنجا را به فوندا میگوید.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا