خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی بوی توت فرنگی را مطاله می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی بوی توت فرنگی (Çilek Kokusu) محصول سال ۲۰۱۵ شرکت گلد فیلم ترکیه است. این سریال در ژانر کمدی و عاشقانه ساخته شده است که بازیگران اصلی آن عبارتند از؛ Demet Özdemir , Yusuf Çim , Mahir Günşiray, Murat Başoğlu , Laçin Ceylan , Ekin Daymaz , Mine Tugay .

قسمت ۶۲ سریال ترکی بوی توت فرنگی

خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی بوی توت فرنگی

آسلی به خانه می رود و در اتاق خود گریه میکند. او نقاشی که از بوراک کشیده بود را نیز پاره میکند. او نمی‌تواند حقیقت را به امل بگوید و فقط میگوید که با بوراک بحث کرده است. امل از او توضیح میخواهد و آسلی میگوید که فردا ماجرا را تعریف میکند. بوراک و ولکان در خانه هستند و ولکان بخاطر قضاوت بوراک و ناراحت کردن آسلی او را دعوا میکند.
صبح، آسلی سریع حاضر می شود تا به بهانه کار فوری خانه را ترک کند و با امل رو در رو نشود. بعد از رفتن آسلی، امل به اتاق او رفته و نقاشی پاره شده بوراک را در سطح زباله میبیند و حس میکند که دعوای آنها بر سر موضوع جدی و مهمی بوده است. وقتی سلدا و نهاد به خانه می آیند، بوراک با عصبانیت به آنها میگوید که همه چیز در مورد آسلی اشتباه بوده و او بیگناه است و باشاک فقط قصد کمک به آسلی را داشته است. نهاد میگوید که باشاک دروغ گفته است و بوراک نباید باور کند. بوراک کلافه می شود و میگوید که نمیخواهد آسلی را از دست بدهد و قصد دارد با او ازدواج کند. نهاد او را تهدید به محرومیت از ارث میکند. بوراک میگوید که هیچ چیز دیگر برایش جز آسلی اهمیت ندارد و پول آنها را نیز نمیخواهد. سپس از خانه می رود. سلدا که از رفتارهای بوراک ناراحت و کلافه شده، از آسلی عصبی است.
باشاک به کافه می رود تا با آسلی صحبت کند.

او میگوید که با دیدن آسلی یاد جوانی های خودش افتاده که مانند او از خانواده فقیری بوده و وقتی تصمیم به ازدواج با سینان را داشته، نهاد آنها را اذیت کرده است و برای همین قصد کمک به او را داشته است تا او اذیت نشود. آسلی میگوید که دیگر تمایلی به کار کردن با باشاک ندارد و این کار را درست نمی‌داند. امل با شکران تماس میگیرد و متوجه می شود که خانواده بوراک اصلأ به ازدواج راضی نشده اند و بوراک دروغ گفته بوده است. او عصبانی شده و به خانه نهاد می رود و با سلدا دعوا میکند و از او میخواهد که بوراک را از سر راه زنده دخترش بردارد. سلدا امل را تحقیر کرده و بعد از دعوا یا یکدیگر، امل از آنجا می رود. شکران نیز از برخورد سلدا بدش می آید و استعفاء میدهد.
بوراک به کافه می‌رود اما آسلی با دیدن او از آنجا می رود. بوراک به اردم میگوید که دیگر پول و خانه و کار ندارد و بخاطر آسلی همه چیز را تحمل می‌کند اما دیگر به خانه برنمی‌گردد. اردم به او پیشنهاد میدهد که به خانه او برود.
وقتی آسلی به خانه می رود، امل میگوید که متوجه دروغ بوراک شده و آسلی را بخاطر عصبانیت از او درک میکند. او تصور میکند که بوراک از روی دوست داشتن آسلی دروغ گفته است تا دوباره با او باشد و به بوراک حق میدهد. آسلی از تغییر امل متعجب می شود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا