خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی اسم من ملک + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی اسم من ملک را می خوانید. با ما همراه باشید. سریال ترکی اسم من ملک یکی از سریال های غم انگیز شبکه ت ر ت می باشد که پخش خود را دوباره شروع کرده است‌. این سریال دارای ژانر درام می باشد که چه در ترکیه و چه در دیگر کشورها دارای طرفداران زیادی می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Nehir Erdogan ،Kutsi Kutsi ،Mustafa Mert Koç ،Rabia Soyturk ،Mehmet Çevik ،Kaan Çakir ،Ece Ozdikici ،Ulvi Kahyaoglu ،Nizam Namidar ،Zeyno Eracar ،Muharrem Türkseven ،Hande Kaptan.

قسمت ۶۳ سریال ترکی اسم من ملک

خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک

نجات که از طرف همسرش بطور ناگهانی ترک شده بود به تنهایی از دخترش نگهداری میکرد و برای این که اونو ناراحت نکنه گفته بود مادرت در یه ماموریت در افریقاست و از زبان اون برای دخترش نامه مینوشت ولی متوجه شد که دخترش بشدت انتظار داره که مادرش در جشن تولد شش سالگیش شرکت کنه و …

قسمت ۶۳ سریال ترکی اسم من ملک

در بازارچه، میتات بخاطر حال زینال به محمود میگوید که او عاشق شده است. محمود خنده اش گرفته و سپس بحث را به میتات می‌کشاند و میخواهد بداند که او کسی را در زندگی خود دارد یا نه. میتات مقابل سیدعلی خجالت کشیده و از بازارچه بیرون می آید.سپس با سیران تماس میگیرد و میگوید که دیشب با ملک صحبت کرده و حس خوبی دارد. سپس از او میخواهد که برای انرژی گرفتن ملک مقداری ویتامین بگیرد وب رای او ببرد. وقتی محمود در مورد عاشقی به زینال طعنه می زند، زینال عصبی شده و می‌گوید که کسی او را نمیخواهد، زیرا او هیچ امکانات و پولی ندارد و حق عاشق شدن ندارد. کنعان که دم مغازه آلپای است، حرفهای زینال را می شنود و کمی بعد به بهانه خرید شکلات پیش او می رود. سپس به او میگوید که میتواند در هر کاری روی او حساب کند و از لحاظ مالی نگران چیزی نباشد. فوندا به رستوران می آید و دفنه با دیدن او غافلگیر می شود. دفنه در مورد دادگاه فردا به فوندا میگوید. آنها به سمت هتل برمیگردند. فوندا در لابی هتل با دفنه می نشیند و سعی دارد باز هم با حرفهایش او را از رابطه با عمر دلسرد کند. دفنه میگوید که خودش قبول دارد و باید این سختی را تحمل کند. سپس میگوید که میخواهد برای فردا به دادگاه برسد. فوندا میگوید که با آلپای هماهنگ میکند تا برگردند. بعد از رفتن دفنه، عدنان پیش فوندا می آید و فوندا میگوید که عمر یکی از دوستان دفنه بوده و برای سر زدن به او آمده بود. سپس میگوید که تصمیم به بازگشت دارند. عدنان میگوید که آنها را به گازانتپ می رساند.

سیران با ملک تماس میگیرد تا دار هایش را ببرد. ملک که پیش نفیسه رفته، آدرس خانه سیدعلی را میدهد. سیران به همراه دخترش به آنجا می روند. اونزیله با دیدن سیران، بخاطر دیدن او در مراسم حافظ و مشکوک شدن به او و میتات، جا می خورد. اما وقتی متوجه می شود که او دوست ملک است و بچه نیز دارد خیالش راحت می شود که اشتباه فکر کرده است. شب در خانه جومالی، ویلدان از غم دوری عمر گریه میکند و طاقت دوری از او را ندارد. او با خلیل تماس میگیرد و وقتی می فهمد که عمر به آنجا می رود، خوشحال شده و خیالش راحت می شود. سپس تصمیم می‌گیرد به خانه باغ برود تا عمر را ببیند. در خانه محمود و قدریه در حال حرف زدن هستند. محمود میگوید که حدس می زند که میتات عاشق شده باشد زیرا امروز در بازارچه مشکوک بوده است. اونزیله از لای در حرفهای آنها را می شنود و گریه اش می گیرد.
فوندا و دفنه به گازانتپ می رسند و به خانه می روند. کرم از دفنه دلخور است، اما دفنه با او صحبت کرده و دل او را به دست می آورد.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا