خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۶۳ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۶۳ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی خواهران و برادران

قدیر و شنگول به آشپزخانه ی نزدیک محله میرن تا ببینن برای اجاره و شروع کار خوبه یا نه. اوستا احمد میاد و میبینه و میگه کار داره ولی کمه میشه زود درستش کرد قدیر میگه پس اگه پیشنهاد منو واسه پیش پرداخت و اجاره قبول دارن میتونیم قولنامه را بنویسیم مشاوره املاک میگه باشه من به صاحب ملک میگم ببینم قبول میکنه یا نه. قدیر و شنگول از این که دارن صاحب کار خودشون میشن حسابی خوشحالن و به طرف خانه میرن. عمر به اتاق مدیر مدرسه میره و میگه اومدم بگم فهمیدم که هاریکا و مادرش به مشکل خوردن میخوام شهریه هاریکارو بدم مدیر مدرسه میگه درست متوجه شدم؟ تو میخوای پول مدرسه هاریکارو بدی؟ آهان چون برادرشی؟ عمر تایید میکنه و مدیر مدرسه لبخند میزنه و قبول میکنه عمر ازش میخواد تا خود هاریکا چیزی نفهمه و از اونجا میره. برک و آیبیکه تو کلاس نشستن که یکدفعه اوگولجان با سرعت میره بینشون میشینه و میگه دارین چی میگین؟ برک میگه باید چی بگیم؟ درباره سرفصل ها حرف میزنیم دیگه سپس باهم میرن تریا تا قهوه بخورن. مدیر مدرسه به هاریکا میگه که شهریه مدرسه ات پرداخت شده گفتم بهت خبر بدم هاریکا خوشحال میشه و با خودش فکر میکنه کار تولگا بوده. هاریکا به تریا میره و کنار تولگا میشینه و با لبخند میگه تنها نشستی؟ تولگا میگه داری بهم لبخند میزنه با توهم زدم؟ هاریکا میگه لبخند میزنم تازه میخوام تشکر هم بکنم به خاطر شهریه مدرسه که پرداخت کردی تولگا جا میخوره و میگه آهان اونو میگی کاری نکردم که! هاریکا میگه هروقت مشکلم با مامانم حل شد بهت پس میدم تولگا میگه پس هم ندادی مهم نیست رفاقت مهمتره و باهم دست میدن. اوگولجان میگه تولگا داره دایره دوستاشو بیشتر میکنه. ملیسا میگه دوروک هم دوست نداره و از روی اجباره ولی نمیدونم دلیلش چیه خیلی ناراحته واسه جدا شدنش از آسیه!

تو کلاس سوزی دستبند آیبیکه را میبینه و میفهمه که دستبند هاریکاست و میگه اینو از کجا آوردی؟ نگو خریدی که میدونم پولشو نداری! سپس به هاریکا میگه تا دستبندو ببینه هاریکا با دیدن دستبند میگه این مال منه دست تو چیکار میکنه؟ از کجا دزدیدیش؟ آیبیکه میگه حرف دهنتو بفهم من ندزدیدم اینو مامانم وقتی داشت خونه را تمیز میکرد پیدا کرد صاحبش پیدا نشد داد به من! هاریکا حرفشو دوباره میزنه که اوگولجان میگه دفعه آخرت باشه! تولگا میاد و میگه اگه آخری نباشه چی میشه؟ برک جداشون میکنه و استاد میاد و هرکدام سر جای خودشون میرن. شنگول تو خانه در حال گذاشتن کیف پول هاست که جمیله میاد و میبینه که یه چیزی گذاشت زیر کابینت و به رفتارهای شنگول نسبت به خودش شک میکنه و تو یه فرصت مناسب نگاه میکنه و با دیدن پولها جا میخوره اما به خودش میگه این زن درباره من چی فکر کرده؟ و میزاره سرجاش. دوست خواهرش بهش زنگ میزنه و میگه که آدرس محل کار خواهرتو پیدا مردم او حسابی خوشحال میشه و به طرف آدرس میره. برک و آیبیکه میخوان به کتابخانه برن و درس بخونن که اوگولجان هم میگه منم میمونم کی تموم میشه؟ برک وقتی میبینه نمیخواد بره سوییچ ماشینو دستش میگیره و بهش نشون میده اوگولجان میگه این چیه؟ برک میگه سوییچ ماشینه بابامه امروز با این اومدم تنها جلوی در پارکه! اوگولجان درباره قدرت موتور و شتاب میپرسه و برک بهش میگه و در آخر میگه میخوای بری باهاش یه دور بزنی؟ ما کتابخانه درس میخونیم تو برو دور بزن بعد بیا اوگولجان سوییچو میگیره و میره. جمیله خواهرشو پیدا میکنه و میفهمه که خواننده ست تو کاباره. ییلدریز خواهر جمیله با دیدنش باهم از اونجا خارج میشن تا حرف بزنن. جمیله به خاطر شغل ییلدیز ازش میخواد تا از اونجا بیرون بیاد و باهم زندگی کنن اما ییلدیز میگه بدهی سنگین دارم به صاحب کارم نمیتونم جمیله میگه هرجور که شده جور میکنیم پولشو.

شب سوزان به هاریکا میگه واسم پیام تاییدیه شهریه مدرسه اومده ماجرا چیه؟ هاریکا میگه دوستم پولو داده! سوزان میپرسه کدوم دوستت؟ هاریکا میگه تولگا سوزان میگه آهان همون پسری که باعث شد یه نفر زخمی بشه تو مدرسه آره؟ هاریکا طرفداری میکنه و میگه اگه مقصر بود آزادش نمیکردن و برگردوننش به مدرسه! نترس پولشو بعدا پس میدیم بهش. قدیر تو رستوران شمع چیده و عکس های دو نفره شان را با ملیسا چاپ کرده و با ربان آویزون کرده. قدیر ملیسارو چشم بسته به اونجا میاره تا سورپرایزش کنه ملیسا با دیدن اونجا حسابی خوشحال میشه و خوشش میاد. او از قدیر تشکر میکنه، شنگول به قدیر زنگ میزنه و میگه که امروز وقتی داشتم ساک پولو میزاشتم سرجاش جمیله اومد الان خیلی استرس دارم گفتم بپرسم برم بزارم تو خونه که فردا بدیم به اون مشاوره املاک؟ قدیر میگه بزار زن عمو هرجور که راحتی همون کارو بکن! شنگول کیف پولو به خانه اش میبره و جمیله چشمش به ساک پولهاست. دوروک سر میز شام پکره و چیزی نمیخوره مادرش ازش میپرسه که چی شده؟ دوروک میگه از بابا بپرس که تولگارو دوباره آورده مدرسه! نباهت با آکیف دعوا میکنه و میگه تو اون روانیو چرا آوردی تو مدرسه؟ و بعد از کمی بحث به اتاقش میره. آکیف دنبالش میره تا آرومش کنه اما نباهت میگه یا فردا اخراجش میکنی یا خودم میام اخراجش میکنم. آکیف میگه مجبورم باهاش کنار بیام نباهت دلیلشو میپرسه که آکیف بعد از کمی این دست اون دست کردن میگه که به ارهان خودش شلیک کرده بوده و تولگا هم دیده. نباهت حسابی بهم میریزه و ازش میترسه سپس ازش میخواد تا از اتاقش بیرون بره. آسیه با دیدن عکس هایش با دوروک یاد خاطراتشون می افتد و گریه میکنه دوروک هم در حال نگاه کردن به عکس هاست و با دیدن آنها لبخند میزنه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا