خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی قهرمان + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی قهرمان را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. “قهرمان” محصول سال ۲۰۱۹ میلادی است و در ترکیه مخاطبان و طرفداران زیادی دارد. سریال ترکی قهرمان Şampiyon جدیدترین سریال تولگاهان ساییشمان بازیگر محبوب ترکیه ای می باشد که دارای داستانی درام و غم انگیز می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ تولگاهان سایمشان، ییلدیز چاگری آتیکسوی و امیر اوزیاکیشیر در سریال قهرمان به ایفای نقش پرداخته اند.

قسمت ۶۳ سریال ترکی قهرمان

خلاصه داستان سریال ترکی قهرمان

فیرات بولوکباشی ملقب به قفقاز قهرمان سابق بوکس بوده و در مسابقه قهرمانی رقیبش رو شکست میده ولی رقیب همونجا خونریزی مغزی میکنه و میمیره و این ماجرا زندگی فیرات رو زیر و رو میکنه و خونه و کار و همسرشو از دست میده و با پسرش تنها میمونه. بعد از هفت سال فیرات برای درمان پسرش که تب مدیترانه ای داره به ۶۰۰ هزار لیره نیاز پیدا میکنه و برای همین باز مجبور میشه به رینگ بره…

قسمت ۶۳ سریال ترکی قهرمان

سرهات همراه موجلا به دکتر می رود و از وجود بچه مطمئن می شود. او لبخند میزند و موجلا از اینکه زندگی فرصتی دوباره به رابطه ی انها داده خوشحال می شود. روز کنفرانس خبری فرا می رسد و استایگر و کرم مقابل هم می روند. بعد از کنفرانس، استایگر رو به مربی و مدیر برنامه اش می گوید که بردن کرم از آن چیزی که فکر میکرده هم راحتتر است! یکی از دوستان کادو به او می رساند که خبر مصدوم بودن دست راست استایگر همه جا پخش شده و همه ی شرطبند ها روی برد کرم شرط بسته اند. کادو این خبر را فورا به کرم و ظفر می رساند و کرم خوشحال می شود که برتری بیشتری نسبت به استایگر دارد. ظفر هم وقتی از صحت این خبر مطمئن می شود، از نزول خور پول زیادی می گیرد و رو کرم شرط می بندد تا بلکه بتواند از زیر بار بدهی هایش بیرون بیاید. گونش حسابی دلش برای سونا تنگ شده و وقتی گوشی پدرش را روی میز می بیند، آن را برمیدارد و به سونا زنگ می زند. سونا مشغول جمع اوری وسایلش است تا به ازمیر برود و با دیدن شماره فیرات روی گوشی اش مردد جواب او را می دهد و با شنیدن صدای گونش دلش می لرزد. گونش به او می گوید که دلش برایش تنگ شده و به دیدنش بیاید. سونا می گوید که نمی تواند چون دارد به ازمیر می رود. گونش ناراحت می شود و سونا طاقت نمی آورد و می گوید که قبل از رفتنش به او سر خواهد زد.

کرم دنبال نسلی می رود تا با هم به محل مسابقه بروند. فیرات او را می بیند و به سمتش می رود و سعی می کند توصیه های لازم را مقابل استایگر به او بدهد. اما کرم با غرور به او می گوید که بهتر است به جای این حرف ها شب مسابقه را تماشا کند و خودش ببیند! قبل از مسابقه ظفر به کرم روحیه می دهد و بعد می گوید: «این مسابقه شاید اولین شانس تو باشه ولی آخرین شانس منه… تو این مسابقه جونم رو بهت قرض میدم. اگه تو اون رینگ زمین بیفتی من زیر تو میمیونم. » الیف دوباره پیش روزگار می رود و از او خواهش می کند آدرس گاوصندوق را به او بدهد چون واقعا به پول نیاز دارد. روزگار می گوید که اگر واقعا به پول نیاز دارد شرطبندی کند چون مربی استایگر خبر دروغین مصدوم بودن دست استایگر را همه جا پخش کرده تا بازار شرطبندی را به دست بگیرد. الیف با شنیدن این خبر فورا به فیرات زنگ می زند تا با هم به محل مسابقه بروند و بقیه را از این خبر مطلع کنند. از طرفی هم فیرات با دیدن سونا در کنار گونش ناراحت می شود و سونا در حالی که گریه می کند با گونش خداحافظی می کند. گونش گریه می کند و از او می خواهد که نرود اما فیرات هم برای ماندن او اصراری نمی کند.

مسابقه شروع می شود. کرم و استایگر به مقابل هم می روند. کرم حتی نمی تواند به استایگر نزدیک بشود و استایگر با ضربات محکم و پی در پی اش او را ضعیف می کند. راند اول در حالی که کرم خونین و مالین شده تمام می شود. ظفر و کادو از او می خواهند که مسابقه را ندهد چون اصلا نمی تواند مقابل استایگر دوام بیاورد و ممکن است بمیرد. اما کرم می گوید که می خواهد مسابقه را ادامه بدهد. ظفر می گوید اگر اینطور پیش برود حوله را روی زمین خواهد انداخت اما کرم می گوید: «بذار بگن زمین خورد و باخت اما بیخیال نشد. خواهش میکنم مسابقه رو تموم نکنین. » کرم دوباره مقابل استایگر می رود. استایگر او را گوشه ی رینگ گیر می اندازد و بعد با مشتی از زیر چانه او را نقش زمین می کند. همان موقع هم ظفر حوله را روی زمین می اندازد اما خیلی دیر شده است…

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا