خلاصه داستان قسمت ۶ سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶ سریال ترکی بوی توت فرنگی را مطاله می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی بوی توت فرنگی (Çilek Kokusu) محصول سال ۲۰۱۵ شرکت گلد فیلم ترکیه است. این سریال در ژانر کمدی و عاشقانه ساخته شده است که بازیگران اصلی آن عبارتند از؛ Demet Özdemir , Yusuf Çim , Mahir Günşiray, Murat Başoğlu , Laçin Ceylan , Ekin Daymaz , Mine Tugay .

قسمت ۶ سریال ترکی بوی توت فرنگی

خلاصه داستان قسمت ۶ سریال ترکی بوی توت فرنگی

آسلی و بوراک که خیس شده اند، در حال بازگشت هستند. آنها گرسنه شده و در بین راه یک باغ می بینند و داخل رفته و از میوه های انجا میخورند. در هتل، غنچه بخاطر رفتن آسلی دلگیر است و دلش برای او تنگ شده است. اردل پیش غنچه آمده و او را دلداری میدهد. آسلی و بوراک، در راه یک تراکتور در حال رفتن می بینند و به اصرار آسلی سوار آن شده تا به جایی برسند. آنها در پمپ بنزین پیاده می شوند و از مارکت خوراکی‌ و لباس می خرند و بوراک با ولکان تماس میگیرد. ولکان بخاطر بردن ماشین مسافر هتل با بوراک بحث میکند. بوراک میگوید که ماشین تصادف کرده و از ولکان میخواهد که یک ماشین برای آنها بفرستد. ادا و باریش به سمت فرودگاه رفته و سوار هواپیما می شوند. آسلی و بوراک به هتل می رسند. بوراک ماجرا را به آسلی میگوید و از او کمک میخواهد . آسلی ابتدا قبول نمیکند، اما به اصرار بوراک قبول میکند که فقط برای یک روز آن هم در مهمانی شب، نقش دوست دختر پسر عموی او را بازی کند.

بوراک میگوید که با هتل صحبت کرده و او میتواند سرکارش برگردد‌ ‌ بوراک، آسلی را به بوتیک هتل برده و برای او لباس مناسب شب می خرد. سپس یک اتاق خوب برای آسلی میگیرد تا با غنچه آنجا باشند. آسلی ، پیش غنچه رفته و ماجرای برگشتنش را به او میگوید.‌ غنچه به آسلی می‌گوید که ناراحت نباشد و شاید پسرعموی بوراک پسر خوب و خوشتیپی باشد. با این حال آسلی ناراحت و کلافه است. الچین که با پدر ولکان پنهانی در ارتباط است، با او تماس گرفته و خبر میدهد که قرار است به استانبول بیاید تا از آنجا به بودروم برود. بوراک پیش ولکان می رود و ماجرای چایلا را میگوید و از او میخواهد که به عنوان دوست پسری آسلی، امشب را نقش بازی کند. ولکان که از کارهای بوراک حسابی کلافه شده، به ناچار قبول میکند. بوراک به اتاق آسلی آرایشگر فرستاده تا او را برای شب آماده کنند. آرایشگر، آسلی را آماده کرده و او لباسش را نیز می پوشد و منتظر مهمانی میماند. الچین به استانبول رسیده و پدر ولکان دنبال او می رود.‌ آنها شب برای شام به خانه پدر بوراک می روند. ادا و باریش نیز به بودروم رسیده و به هتل پیش بوراک و ولکان می روند. بوراک به آنها میگوید که ولکان با دختری دوست شده و شب در مهمانی با او آشنا می شوند. ادا متعجب شده و کنجکاو است تا زودتر دوست دختر ولکان را ببیند. بوراک به همراه ولکان دم اتاق آسلی می روند. آسلی در را باز کرده و با دیدن ولکان، شوکه می شود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا