خلاصه داستان قسمت ۶ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس
این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای می باشد. در این مطلب برای خواندن خلاصه داستان قسمت ۶ سریال ترکی پشت پرده ازدواج با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.
قسمت ۶ سریال ترکی پشت پرده ازدواج
ییلدریم صبح از خواب بیدار میشه که فردی به نام عدنان بهش زنگ میزنه و میگه چیزی که شنیدم حقیقت داره؟ کارتو ول کردی رفتی پیش آرمان؟ عدنان میگه کاری که میخوای بکنی خیلی خطرناکه ها میدونی؟ ییلدریم میگه میدونم هنوز ردش رو بدنمه! بهم کمک میکنی یا نه؟ همان موقع آزرا بهش زنگ میزنه و بهش میگه ازت یه کمک میخوام! گیزم به اتاقش ییلدریم میره که میبینه آزرا اونجاست، گیزم میگه تو اینجا جیکار میکنی؟ آزرا میگه من از ییلدریم خواستم که بهتون زنگ بزنه، من اون حرفهارو به شما نمیزدم با دایه ام نازان بودم و شروع میکنه به گفتن بلایی که سر خودشون اومده، گیزم میگه من هیچوقت اینجوری نبودم و نیستم! آزرا ازش میخواد تا بهش توضیح بده که چرا اون کارو کردی! گونش به اتاق کار مادرش میره و تمرین میکنه که حرف های دلشو بهش بزنه درباره ترسش از ازدواج که یکدفعه مادرش میاد تو ولی او تمام حرف هایش را میخورد و بعد از کمی حال و احوال پرسی میره. آزرا با گیزم صحبت کرده و آزرا بهش میگه من تمام تلاشمو میکنم تا در دادگاه سربلند باشی. بعد از رفتنش آدرس کلوپی را به دستیارش میده و میگه فیلم دوربین مداربسته اینجارو میخوام تو بازه زمانی که نوشتم. صنم وارد موسسه حقوقی آرمان خان میشه و با دیدن وکیل طرف روبروش به خودش میگه سلیمان خان! خدای کلک و دغل بازی! سپس سوار همان آسانسوری میشه که او می شود. بعد از پیاده شدنش میره پیشش و میگه آقا سلیمان خان من طرفدار شمام خیلی از کارتون خوشم میاد! سپس بعد از کمی در نوشابه باز کردن میگه من وکیل باران همسر ارول خانم که شما وکالتشو گرفتین هستم خواستم ازتون خواهش کنم که اگه میشه جلسه امروزو عقب بندازیم! آخه من تازه کارم نمیخوام در مقابل شما کم بیارم اما سلیمان قبول نمیکنه و میخواد بره که صنم از قصد قهوه اش را روی پیراهنش میریزه او عصبی میشه و میره تا تمیز کنه و بهش میگه دیگه نبینمت سریع از اینجا برو!
صنم بعد از رفتنش پنهانی وارد دفتر کارش میشه و پرونده مربوط به باران و ایلول را میبینه و با دیدن عکسی جا میخوره و میگه این چیه دیگه! سپس قرصی تو قهوه اش میریزه که همان موقع ییلدریم از راه میرسه و میگه صنم؟ اینجا چیکار میکنی؟ صنم جا میخوره و میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ صنم میخنده و میگه سوال تو منطقی تر بود سپس ییلدریم میگه چی ریختی تو قهوه اش؟ دیوونه شدی؟ اینجا کلی دوربین داره! سپس قهوه را تو گلدان میریزه و پایش به سطل آشغال میخوره و آشغال ها میریزه. صنم جا میخوره و میبینه عکسی پاره شدست ییلدریم میگه اون چیه؟ صنم لبخند میزنه و میگه خوشبختی یه دختر بچه! سنگول خانم به اتاق کار آزرا میره. او بهش لیست اموالی که آلپای داره را بهش میده و میگه اینو واسم فرستاده سنگول میبینه و میگه کشتی و هواپیماشو ننوشته! اینجا فقط نوشته دوتا ماشین! و میخنده سپس برگه ای که دلایل اصلی آلپای را نوشته برای طلاق می خواند و میگه معتاد به دارو؟ من فقط دارو خوردم برای افسردگی زیر نظر پزشک! سپس با حرص میگه اون با بهترین دوست من بهم خیانت کرده بعد اون طلبکار شده؟ آزرا میگه میدونیم چیکار کنیم سپس با همدیگه به طرف خانه میرن تا مامورها برای ثبت وسایل ارزشمند به اونجا بیان. جلسه دادگاه صنم در حال شروع شدن هستش که باران دخترش را میبینه و بهشون میگه چرا دخترممو آوردین اینجا؟ سلیمان میگه شاید احتیاج باشه به یکسری سوال های قاضی جواب بده! باران میگه حق نداره قاشی از دخترم بپرسه که دوست داره با مادرش باشه یا پدرش! سلیمان میگه اینو تو تصمیم نمیگیری!
دادگاه شروع میشه و سلیمان میگه این آقا اصلا به بچه اش توجه نمیکنه و نمیتونه پدر خوبی باشه چون با توجه به عکسی که تو پرونده لحاظ کردم این مرد اصلا به دخترش توجهی نمیکنه این دختر افتاده زمین و اصلا این مرد داره تلفن حرف میزنه صنم اجازه میگیره صحبت کنه و بهش میگه من میخوام یه مدرکی ارائه بدم تا حرف های کذب این مرد مشخص بشه! سپس عکس اصلی را را قاضی میده و میگه طبق این مدارک این وکیل قصد گول زدن شمارو داشته و کدرک الکی ساخته قاضی به شدت عصبی میشه و صنم میگه واسه اینکه من تازه وکالت این مرد را قبول کردم میخوام جلسه کمی عقب بیوفته تا بفهمم چه مدارک دیگه ای را دستکاری کرده! انها از جلسه بیرون میان و حسابی خوشحال میشن باران میگه تو بهترینی دختر! خوشگل ترین وکیل! سلیمان بهش میگه رفتی تو اتاقم آره؟ صنم میگه بالاخره هرکسی روش خودشو داره ایلول به سلیمان میگه دیگه نمیخوام وکیلم باشی! سپس بچه را به باران میسپارد و میگه من باید دنبال وکیل باشم بهتره چند روز پیشت باشه. موقع رفتن چولپان و آلپای از خانه سنگول میگه تو وضعیت خوبیقرار نگرفتین از یه طرف دخترتونه از طرفی دیگه وکیل طرف مقابل پرونده! میخواین چیکار کنین؟ اگه ببره بهش افتخار میکنین یا به خاطر اینکه شما را شکست داده ناراحت میشین؟ چولپان بعد از کمی حرف زدن از اونجا میره که گوشیشو جا میزاره وقتی برمیگرده سنگول ازش گلگی میکنه به خاطر اینکه تو دلایل طلاق نوشته بوده انجام ندادن وظایف زنانگی! سپس بهش میگه شما هم بهتون خیانت شده با فردی به نام نازان درسته؟ چولپان جا میخوره که سنگول میگه پس شما هم حتما به وظایف زنانگیتون عمل نمیکردین مگه نه؟ سپس گوشیشو میگیره و میره و حسابی بهم میریزه….
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس