خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی اسم من ملک + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی اسم من ملک را می خوانید. با ما همراه باشید. سریال ترکی اسم من ملک یکی از سریال های غم انگیز شبکه ت ر ت می باشد که پخش خود را دوباره شروع کرده است‌. این سریال دارای ژانر درام می باشد که چه در ترکیه و چه در دیگر کشورها دارای طرفداران زیادی می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Nehir Erdogan ،Kutsi Kutsi ،Mustafa Mert Koç ،Rabia Soyturk ،Mehmet Çevik ،Kaan Çakir ،Ece Ozdikici ،Ulvi Kahyaoglu ،Nizam Namidar ،Zeyno Eracar ،Muharrem Türkseven ،Hande Kaptan.

قسمت ۷۰ سریال ترکی اسم من ملک

خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک

نجات که از طرف همسرش بطور ناگهانی ترک شده بود به تنهایی از دخترش نگهداری میکرد و برای این که اونو ناراحت نکنه گفته بود مادرت در یه ماموریت در افریقاست و از زبان اون برای دخترش نامه مینوشت ولی متوجه شد که دخترش بشدت انتظار داره که مادرش در جشن تولد شش سالگیش شرکت کنه و …

قسمت ۷۰ سریال ترکی اسم من ملک

شب وقتی که دفنه و کرم به خانه برمیگردند، آلپای با داد و بیداد از ملک بدگویی میکند و میگوید که او به همراه نامزد سابقش می‌گردد. دفنه با شنیدن این حرف عصبی می شود. کرم از آلپای عصبانی می شود و میگوید بهتر است به کارهای خودش نگاه کند که به ملک خیانت کرده و او را پنهانی طلاق داده است. فوندا که از پیگیری زندگی ملک توسط آلپای خسته شده، به کرم حق میدهد و میگوید که تا زمان عقدشان، از آن خانه می رود. آلپای عصبی و کلافه می شود.
در خانه، نفیسه با میتات تماس میگیرد تا به خانه بیاید و با او صحبت کند. محمود به خانه برگشته و قدریه عکسها را به محمود نیز نشان میدهد. محمود از اینکه قدریه میتات را تعقیب کرده از او عصبانی می شود. سیدعلی به خانه می آید و بخاطر ملک و راه دادن او به خانه از همان روز اول، با نفیسه دعوا کرده و به اتاقش می رود . کمی بعد میتات به خانه می آید و نفیسه ماجرا را به روی او می آود و میگوید که زنی که بچه دارد، مناسب زندگی با او نیست و او نمی‌تواند بچه مرد دیگری را بزرگ کند. میتات شوکه و ناراحت می شود. او می فهمد که قدریه از طریق اونزیله این قضیه را فهمیده و به نفیسه گفته است، برای همین با اونزیله بحث میکند و برای او ابراز تأسف میکند. سپس پیش ملک برمیگردد‌.
صبح سر میز صبحانه، ملک وقتی کسل بودن میتات. او می‌بیند، از سیران پیش او تعریف میکند و او را حمایت میکند و مطلقه بودن یک زن را دلیل بر بد بودن نمی‌داند.

در خانه آلپای، دفنه ماجرای دیدن عمر را برای فوندا تعریف میکند و فوندا به روی خودش نمی آورد که در جریان است.‌ او از عدنان تعریف میکند و سعی دارد به دفنه بفهماند که راه درستی می رود.
ملک بعد از صبحانه به خانه سیدعلی می رود تا با او صحبت کند. نفیسه با دلخوری بخاطر کار ملک او را سرزنش میکند. قدریه نیز آمده و شروع به تحقیر و طعنه زدن به ملک میکند. نفیسه که از نیش و کنایه های قدریه کلافه شده، سعی دارد او را ساکت کند اما قدریه کوتاه نمی آید. سیدعلی وارد اتاق می شود و به قدریه حق میدهد و حرفهای او در مورد ملک را تایید میکند و میگوید که از ابتدا باید مثل سابق دخترش را مرده تصور میکرد. ملک سعی دارد برای سیدعلی توضیح دهد، اما سیدعلی حاضر به شنیدن حرفهای او نیست و به شدت عصبانی می شود. او ناگهان حالش بد می شود و میتات سریع ملک را از اتاق بیرون می آورد. ملک گریه میکند و نگران سیدعلی است. میتات سریع با سیران تماس میگیرد تا بیاید. محمود نیز با عمر تماس میگیرد.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا